نويسنده: كريستوف مايركينوسكي
با تصحيح اداره همكاريهاي علمي و بين الملل
چكيده
نوشتار پيش رو بخش نخست از تحقيق دو قسمتي نويسنده است كه به وضعيت اسلام شيعي در تايلند و اندونزي ميپردازد.
وي ابتدا پس از دستهبندي كلامي و فقهي جمعيت عظيم مسلمان منطقه جنوب شرق آسيا، اكثريت آنان را در كلام، اشعري (در مقابل دو نحله معتزله و شيعي) و در فقه، پيرو مذهب شافعي ميشمارد.
از اين رو شيعيان در تمامي كشورهاي جنوب شرق آسيا از جمله تايلند و اندونزي، اقليتي كوچك ولي مهم هستند.
نويسنده در توضيح موقعيت شيعيان تايلند، از تاريخ پرعظمت گذشته آنان ياد ميكند و شيعيان كنوني آن كشور را با كمك نهادهاي جمهوري اسلامي ايران فعال ميكند. وي در مورد اسلام شيعي اندونزي، به ريشههاي تاريخي فكر فلسفي شيعي اشاره ميكند، و تأثير انقلاب اسلامي ايران در احياي اين مذهب اسلامي را يادآور ميشود.
از نظر نويسنده در اندونزي پس از سوهارتو، فضاي مناسبي براي ترويج آموزهها و فعاليتهاي شيعيان پيش آمده است.
اين نويسنده مهمترين نهاد علمي و ترويجي جمهوري اسلامي ايران در آن كشور را كالج اسلامي وابسته به جامعه المصطفي العالميه ميداند.
مقدمه
رشته مطالعات (معارف) اسلامي در بسياري از دانشگاههاي جنوب شرق آسيا، هم چنان در حال ظهور و گسترش است. اما وقايع سياسي اخير به ويژه بحران اتمي ايران و بحران حل نشده عراق، موجب شده تا در جنوب شرق آسيا، دغدغههاي جديدي در زمينه اسلام شيعي در ميان تحليلگران سياسي، مطرح شود. براي نمونه، مدارس علميه شيعه ايران از سال 1980، با افزايش تعداد طلاب شيعه از مالزي، اندونزي، سنگاپور، تايلند و فيليپين رو به رو بودهاند. شيعيان جنوب شرق آسيا با اين كه در ميان جوامع مسلمان كشور خويش، در اقليت هستند، معمولا در برخورد با مسائل اجتماعي اطراف خويش، به صورت بازتر و آزادتري عمل ميكنند. بر اين اساس، فهم مناسبتر اسلام شيعي، ميتواند در رسيدن به تصويري متفاوت از اسلام در جنوب شرق آسيا مفيد باشد.
از اين رو، وقايع جاري در كشورهاي عمدتاً شيعهنشين ايران و عراق، بايد مورد توجه سياستگزاران جنوب شرق آسيا باشد. و اين مطلب تنها به اين دليل نيست كه حتما تأثير متحد كنندهاي در ميان مسلمانان منطقه به طور كلي، در اين زمينه وجود دارد، بلكه پديده اخير گرايش به شيعه و روي آوردن اهل سنت به شيعه در مسلمانان آسياي جنوب شرقي، نشان دهنده آن است كه بايد توجه خاصي به اين موضوع داشت. عدم آشنايي كامل با مفاهيم پايه شيعي ـ كه آن را از سنگري متفاوت ميسازد ـ و نيز طبيعت تمدن اسلامي به همان صورتي كه در اين منطقه ظهور يافته است، موجب شده تا دستيابي به يك ارزيابي كاملا متقن و به دور از احساسات از وقايع جاري ناممكن باشد. عامل شيعهگري در جنوب شرق آسيا در طول تاريخ بايد همراه با مجموعه اوضاع و شرايط روند اسلامي شدن منطقه، مورد توجه قرار گيرد. كه هر دوي اين موضوعات هم چنان خود مباحث روز در ميان علما و دانشمندان مي باشد. به نظر نگارنده براي مطالعه تمدن اسلامي در شبه جزيره مالاي ـ اندونزي بايد ديدگاهي بيشتر تاريخي داشت تا از لغزشهاي جدي تفسير نادرست و خارج از موضوع، در خصوص پديده اخير و معاصر توجه جديد به شيعه در ميان مسلمانان جنوب شرق آسيا در امان بود.
نويسنده در مقاله قبلي خود در IDSS كوشيده بود تا بعضي از مسائل مرتبط با تفكر اسلامي شيعه اثني عشري و نيز ابعاد عملي و نظري آن را بيان كند. مقاله حاضر در خصوص جلوههاي اسلامي شيعي در تايلند و اندونزي، نخستين مقاله از دو مقالهاي خواهد بود كه قصد دارد وضعيتهاي كاملا متفاوتي را كه شيعيان در جنوب شرق معاصر آسيا با آن روبه رو شدهاند، بيان كند. در مقاله دوم نيز منتخبي از مسائل كشورهاي سنگاپور و مالزي مورد بررسي قرار خواهد گرفت.
مكاتب و آيينها
براي بررسي تجديد حيات اسلام شيعي در شبه جزيره در مجموعه تمدن اسلامي جنوب شرق آسيا بايد به ياد داشته باشيم كه يبشتر مسلمانان جنوب شرق آسيا امروزه سنياند كه اغلب آنان از ديدگاه الهيات، جزو مكتب اشاعره هستند. ديدگاه اشعري را ميتوان جريان غالب در الهيات اهل تسنن دانست. نام اين مكتب از نام مؤسس آن ابوالحسن الاشعري (متوفاي سال 935 ميلادي) كه از جمله افراد اهل نظر و سامان بخش الهيات سنيگري بود برگرفته شده است. اين مكتب را ميتوان عكسالعملي عليه عقلگرايي معتزلي در نظر گرفت كه در قرون وسطي و دوره اسلام كلاسيك اهميت بسياري داشت. بر اساس ديدگاه اشعري عقل انساني در مرتبه دوم نسبت به وحي الهي قرار دارد، زيرا گمان بر اين است كه عقل نميتواند به صورت مستقل خوب و بد را تشخيص دهد. فقط خداوند ميتواند در زمينه خوبي يا بدي عمل خاصي تصميم بگيرد. تنها راه موجود براي دستيابي به اخبار مورد اطمينان از واقعيات مذهبي، وحي است. اشاعره درباره مسأله صفات الهي، اگرچه آنها را ميپرستند، اما انسانانگاري بيش از حد را نميپذيرند. اين مسأله در تضاد كامل با ديدگاه هاي معتزله [و نيز شيعه اثني عشري] است كه در منابع قرآني «دست خدا» را ميبينند و در ساير صفات جسمي نيز از تعبيرهاي استعاري بهره ميگيرند. اين مسأله در تاريخ الهيات اسلامي بسيار مشهور است كه اشعريان اعلام ميكنند كه قرآن ـ با توجه به اين كلام خداست ـ الوهي بوده و بنابراين مخلوق نيست. اين ديدگاه نيز در تضاد با ديدگاههاي معتزله و شيعه اثني عشري است. آشكارا توجه اصلي اشعري به اين نكته بوده است كه خداوند، قادر متعال است.
در مجموع توجه و وابستگي مستمر اشاعره به الهيات سنيگري تا امروز اغلب به عنوان دليل جزمگرايي در اين مكتب، محسوب ميشود.
در خصوص فقه اسلامي و مسائل عبادي، بيشتر مسلمانان سني جنوب شرق آسيا پيرو مكتب شافعي به شمار ميآيند. شايد عبارت «آيين فقهي» در اين خصوص مناسبتر از «مكتب» باشد؛ عبارتي كه متأسفانه همچنان در ادبيات معاصر به ويژه در غرب، كاربرد دارد. عبارت «مكتب» حالت گمراه كنندهاي دارد، چرا كه موضوعات مرتبط با الهيات را نيز در بر ميگيرد و دامنه آن از عبارت تخصصي عربي «مذهب» (جمع آن: مذاهب) كمتر است. امروزه علاوه بر شافعي، تنها سه آيين فقهي ديگر در اهل تسنن ديده ميشود: آيين حنفي كه معمولا به عنوان ميانهروترين آيين سني در نظر گرفته مي شود و در آسياي مركزي، تركيه، بالكان، شبه جزيره هند پيشرو ميباشد ـ اين آيين، آيين رسمي مذهبي در امپراتوري عثماني، هند در دوره موگال و ساير امپراتوريهاي اسلامي با منشأ تركي بوده است ـ آيين مالكي كه بيشتر در شمال و شمال غرب آفريقا پيرو دارد و حنبلي (كه اغلب به عنوان محافظهكارترين و سختگيرترين مذهب سني شناخته ميشود) كه اغلب پيروان آن در شبه جزيره عربستان حضور دارند. (وهابيت كه امروزه عربستان سعودي و بخشهايي ديگر از افراطگرايان سني را در مناطق دنيا احاطه كرده است، يك آيين فقهي نيست، بلكه يك جنبش سياسي اصول گرا است كه در اواسط قرن هيجدهم در شبه جزيره عربستان ظهور يافت.)
به لحاظ توزيع جغرافيايي، شافعيهاي جهان، مالايي ـ اندونزيايي را تحت سلطه دارند ـ شامل سنگاپور، جنوب تايلند و جنوب فيليپين ـ كه اين سلطه همراه با كشورهاي مصر، سوريه، اردن، فلسطين و عراق (اهل تسنن اين كشور) مي باشد. همچنين مجموعهاي از شافعيها در جنوب هند زندگي ميكنند. در حقيقت بايد گفت بيشتر مسلمانان جهان، شافعياند. وضعيتي كه در مورد مراحل اسلامي شدن جنوب شرق آسيا نيز وجود داشته بيان گر همين مسئله است. علاوه بر اين، معمولا اين نكته فراموش ميشود كه خود ايران نيز يكي از مراكز اصلي علوم مذهب شافعي ـ تا قبل از تأسيس شيعه اثني عشري به عنوان مذهب رسمي در ايران در سال 1501 م، توسط سلسله صفوي بوده است.
اما پرسش از مباحث فقهي يا آيينهاي فقهي اصولا مسألهاي نيست كه باعث جدايي شيعيان و سنيها از هم شده باشد. در حقيقت، مكاتب شافعي و جعفري (آيين فقهي شيعه اثني عشري) تا حد زيادي نسبت به آنچه در درون مكاتب اهل تسنن ديده ميشود به يكديگر نزديكترند البته در مورد قدرت مذهبي و مهمتر از همه در خصوص معاني اصلي و جايگاه دين و معنويت به طور كلي، با يك ديگر متفاوتند.
الهيات اشاعره در طول تاريخ اسلام بيشتر به اين نكته تمايل داشت كه نظام سياسي حاكم را بپذيرد. به اين معنا كه هر سلسلهاي كه بتواند از توانايي نظام بيشتري برخوردار باشد موفقتر است. كاربردهاي بيشتر اين شرط از حود و حوصله مقاله حاضر كه در خصوص اسلام شيعي است، بيرون ميباشد. با اين همه، بايد به خاطر داشت كه با توجه به فعاليتهاي اخير شبكه تروريستي القاعده و عدم پذيرش آن در فضاي عمومي اهل تسنن، باز هم ذكر ميشود كه اين گروه تحت همين شرط، ولي با ارائه اين برچسب كه حكومتهاي سني مورد هدف آنان غير اسلامي يا كمتر اسلامياند توجيه مي شود. از ديدگاه تاريخ الهيات سنتي اهل تسنن و تفكرات سياسي اصولگراي آنان، اين نوع توجه به حكومت سياسي پايدار، قطعا نوآوري محسوب ميشود.
نويسنده علاقهمند است اين مقدمه مختصر در مورد مكاتب فقهي را با اشاره به محمود شلتوت ـ يكي از رهبران اهل تسنن از مصر ـ به پايان برساند. شلتوت از سال 1958 تا 1963 شيخ يا امام اعظم دانشگاه الازهر ـ از مهمترين مراكز اهل تسنن در جهان ـ بوده است اين دانشگاه اصالتادر قرن دهم و توسط فاطميون ـ سلسلهاي از شيعه اسماعيليه ـ تأسيس شده است. شلتوت، رئيس الازهر از معتبرترين مقامات اهل تسنن به شمار ميرود و به ويژه به دليل تدريس فقه زيديه و شيعه اثني عشري در دانشگاه همراه با فقه چهار مذهب معروف سني، از شهرت خاصي برخوردار شد. شلتوت با توجه به ابعاد اجتماعي و احساس اين نكته كه تعارضهاي فرقهاي اساسا پديدهاي جامعهشناسانه هستند و نيز توجه به اهميت والاي فقه تطبيقي در مطالعه حقوق، انديشه نزديكي مجدد شيعه ـ سني افتاد كه به صدور فتواي معروف فقهي او كه در ژوئيه 1959 صادر و منتشر گرديد، منجر شد. در اين جا ارزشمند خواهد بود كه متن فتوا به طور كامل آورده شود. اين فتوا با توضيح خود شلتوت آمده است:
«بعضي اعتقاد دارند كه براي مسلماني كه ميخواهد عبادت و اعمال صحيح مذهبي داشته باشد لازم است از يكي از چهار مكتب معروف فقهي (اهل تسنن) پيروي كند، در حالي كه مكتب شيعه اثني عشري (الشيعه الاماميه) و زيديه (الشيعه الزيديه) يكي از مكاتب نباشد. آيا جنابعالي با اين نظر موافقيد و پيروي از مكتب شيعه اثني عشري (الشيعه الاماميه الاثني عشريه) را براي مثال، ممنوع ميدانيد؟»
وي پاسخ داد:
1. اسلام از مسلمانان نخواسته است از مكتب حقوقي خاص (مذهب) پيروي كند، بلكه ما ميگوييم، هر مسلمان حق دارد از يكي از مكاتب فكري كه به صورت صحيح نقل شده و فتواهاي آن در كتابهايش كامل است، پيروي كند. و هر كسي كه از چنين مذهبي (مكتب فقهي) پيروي كند. و هر كسي كه از چنين مذهبي (مكتب فقهي) پيروي كند ميتواند به مكتب ديگر منتقل شود و اگر چنين كاري انجام دهد گناهكار نخواهد بود.
2. مكتب فقهي جعفري كه همچنين تحت عنوان شيعه اثني عشري (الشيعه الاماميه الاثني عشريه) شناخته ميشود، مكتبي است كه از جهت ديني جهت انجام امور عبادي مانند ساير مكاتب سني، معتبر است. مسلمانان بايد بر اين نكته آگاه بوده و از پيش داوريهاي نادرست درباره هر مكتب خاصي بپرهيزند، زيرا دين خداوند و فقه الهي او (شريعت) هيچ گاه منحصر به يك مكتب فقهي خاص نيست. مجتهدان آنان از سوي خداوند متعال پذيرفته شدهاند و پيروي افراد غير مجتهد از آنان و عمل نمودن طبق تعاليم آنان، چه در مورد عبادات و چه معاملات، صحيح و پذيرفته است.
در بخش بعدي ما به جلوههاي اسلام شيعه دوازده امامي در تايلند معاصر ميپردازيم. علاوه بر اين، نگارنده تلاش كرده است برخي ابعاد حضور تاريخ شيعه در تايلند به ويژه در دوره آبوتايا را بيان كند.
تايلند؛ اقليتي كوچك با تاريخي بزرگ
بر اساس كتاب آمار جهان CIA، در ژوئن 2006 اعلام شد كه جمعيت تايلند به 595/631/64 نفر ميرسد و مسلمانان اين كشور پادشاهي 6/4 درصد از كل جمعيت بوده و بقيه بودايياند. در اين جا نيازي نيست كه به تحليل اين آمارها بپردازيم، اگرچه احتمالا درصد واقعي مسلمانان از كل جمعيت به 10 ميرسد. علاوه بر اين، جامعه مسلمانان تايلند معاصر اگر از جهت قومي يك دست نيستند، از جهت فرهنگي تحت غلبه مالاييهاي جنوب تايلند ـ كه عميقاً وابسته به مكتب فقه شافعي هستند ـ قرار دارند. ديدگاه فرهنگي و ديني آنان متمايل به كشور همسايه مالزي و دنياي غرب است تا به سوي ايران و هند ـ آنگونه كه در دوره آيوتايا بود ـ به نظر ميرسد، مهمترين عامل تاريخي كه پشتيباني از غلبه اسلام سني در ميان مسلمانان تايلند را بر عهده داشته است، علاوه بر پايان غلبه پارسيان در دوره آيوتايا، اتحاد چهار ايالت مطرح جنوبي يعني: ناراتي وات، پاتاني، يالا و ساتن در سال 1902 در چارچوب اداري حكومت سلطنتي بود كه باعث شد اسلام بزرگترين دين اقليت در اين كشور شود. غلبه اسلام سني همچنين در سال 1945 و با انتصاب چولارانج مونتري به اين افراد شيعي كه از اعضاي خانواده بون نانگ و از اعقاب شيخ احمد قمي بودند، تشديد گرديد. شيخ احمد قمي عالم و بازرگان مهاجري از ايران بود كه مورد توجه سلاطين آيوتايا قرار داشت و از سوي آنان به مقامات رسمي عالي برگزيده شد. پس از پايان غلبه شيعهگري كه با پايان دوره سلطنت آيوتايا در اواسط قرن هيجدهم روي داد، مسلمانان شيعه، كه اكثرا عضو قبيله پاتان بودند، اما در ميان آنان از تاييها و مالاييها نيز ديده ميشد، به زندگي در اين كشور ادامه دادند. شيعيان هم اكنون اقليتي كوچك در شهر بانكوك را تشكيل مي دهند كه شايد براي بسياري از افراد با توجه به تاريخ شيعه در تايلند دوره آيوتايا عجيب باشد. اگرچه ارائه آمار شيعيان غير ممكن است، منابع غير رسمي جامعه شيعيان تايلند، تعداد آنان را در اين كشور حدود يك درصد از جمعيت مسلمانان تايلند ذكر ميكنند كه مجموعا به چند ده هزار نفر ميرسند كه اين تعداد بستگي به آن دارد كه كدام نوع ديدگاه جمعيتي را مد نظر قرار دهيم. بر اساس نظر وزارت خارجه امريكا، وزارت امور ديني گزارش مي كند كه 3479 مسجد در 64 استان ثبت شده كه بيشترين تعداد در استان پاتاني بوده است . بيشتر اين مساجد وابسته به اهل تسنن است و تعداد باقيمانده كه به نظر اين وزارت بين 1 تا 2 درصد از مجموعه مساجد را تشكيل ميدهند، وابسته به شيعيان است. به هر صورت، زندگي شيعيان در تايلند جديد به نظر ميرسد كه كاملا به سفارت ايران در بانكوك و مركز فرهنگي آن وابسته است. اين مطلب با وجود حضور نسبتا آرام مركز السيد خويي در اين شهر است. نگارنده كوشيد تا اطلاعات بيشتري از مركز الخويي به دست آورد،اما گفته ميشود كه اين مركز ديگر به فعاليت خود ادامه نميدهد. آيت الله سيد ابوالقاسم الخويي (1992 ـ 1899) شايد يكي از مشهورترين و فعالترين علماي ساكن نجف در قرن بيستم بوده است. او علاقه زيادي به تأسيس مؤسسات رفاهي، اجتماعي، آموزشي و فرهنگي براي مسلمانان سراسر جهان داشته كه اين مراكز در مناطقي چون لندن، نيويورك، لبنان، پاكستان، بنگلادش و تايلند واقعاند.
سفارت ايران كوشيده است تا ذهنيت مناسبي درباره ايران ايجاد كند. اين امر از طريق برگزار كردن كنفرانسها و چاپ ادبيات فارسي كلاسيك با ترجمه تايي از قبيل آثار شاعران متصوفي چون حافظ، سعدي، رومي و ديگران محقق شده است. براي نمونه شيخ احمد و تاريخ پرسابقه حضور ايرانيان در سيام، موضوع تعداد زيادي از كنفرانسهاي تايلند بوده است كه اغلب با همكاري مشترك از طريق دانشگاههاي اين كشور برگزار شدهاند. بخش فرهنگي سفارت ايران در داخل مجموعه خود كتابخانه شيخ احمد قمي را جاي داده كه اغلب كتابهاي آن، داراي موضوعات مذهبي و فرهنگ و تاريخ ايران است.
مركز فرهنگي همواره در ساماندهي چنين كنفرانسهايي فعال بوده است كه نخستين آنها در سال 1994 در مركز مطالعات تاريخي آيوتايا برقرار شد. نتيجه اين كنفرانس، انتشار كتابي در چند مرحله به زبان تايي بود كه در كيفيتي دانشگاهي و با شمارگان محدود منتشر شد و چكيدهاي از آن به زبان انگليسي بود. يكي ديگر از همايشها كه با حضور نگارنده و افرادي ديگر برگزار شد، در اول مارس 2003 بود كه تحت عنوان «كنفرانس روابط تايلند ـ ايران؛ گذشته، حال و آينده» در مؤسسه آسيا پاسيفيك سرينا خارين ويروت تايلند برگزار گرديد. كنفرانس سومي نيز كه آن هم با حضور نگارنده برگزار شد، تحت نام «كنفرانس بينالمللي تأثيرات صوفيگري ايراني بر جنوب شرق آسيا» بود. اين كنفرانس با همكاري مشترك دانشگاه كاتوليك تايلند و سفارت ايران در 8 -7 فوريه 2004 برگزار شد. كتابي ديگر كه حاوي مباحث اين كنفرانس بود در همان سال به چاپ رسيد. بالاخره سفارت ايران گردهمايي چهارم را تحت عنوان «كنفرانس شيخ احمد قمي» در بانكوك و در 4 – 3 نوامبر 2005 سامندهي كرد كه بيشتر به دليل بزرگداشت رسمي پنجاهمين سالگرد برقراري روابط ديپلماتيك ميان ايران و حكومت پادشاهي تايلند در سال 1955 برگزار شد. گفتني است تايلند نخستين كشور جنوب شرق آسيا بود كه ايران در دوره پهلوي (1979 ـ 1925) براي برقراري مجدد روابط با آن، اقدام كرد.
همانگونه كه نگارنده شاهد بوده است (در طول سفرهاي مختلفي كه به بانكوك داشته) اغلب كارمندان تايلندي سفارت ايران قبلا در حوزههاي علميه شيعه اثني عشري در قم تحصيل كرده بودند، كه اين جانب با بعضي از آنها به صورت تقريبا رواني به زبان فارسي گفتوگو كردهام. اغلب خود را جدا از اهل تسنن ميدانند و تقريباً به هيچ عنوان با ساكنان جنوب كشور و خواست آنان جهت استقلال همراه نيستند.
در مورد مسائل امنيتي از سوي دولت تايلند، ميتوان اظهار داشت كه تاكنون، نگاه جداسازي شيعيان از اهل تسنن در دولت شكل نگرفته است و مسلمانان در هر منطقهاي از اين كشور پادشاهي به عنوان بخشي از «تشكل جنوب» ياد ميشوند ـ مقصود، جدايي نژاد مالايي است. اين مسأله مي تواند با توجه به مسأله ايران ـ عراق كه دغدغه ايالات متحده نيز هست و تايلند به عنوان متحد آمريكا در اين جريان درگير ميباشد، تغيير يابد. در سناريوي فوق ميتواند تجديد تصاوير دهه 1980 را مشاهده كرد كه بر اساس آنها شيعيان سراسر جهان به عنوان «مخاطرات بالقوه امنيتي» و «بمبهاي زماني در حال حركت» ديده ميشدند. اين مسئله فقط شايد در تايلند وجود نداشته باشد. از سوي ديگر، براي آينده، نگارنده نميتواند پيشبيني خاصي داشته باشد، چرا كه شيعيان تايلند به ايران به عنوان منبعي جهت فعاليتهاي فرهنگي و مذهبي اتكا داشته و تقريبا به طور كامل به آن كشور وابستهاند.
در اين جا بايد به ياد آورد كه حضور شيعه در اين كشور به همراه فرهنگ ايراني بر كشور همسايه يعني ميانمار اثر گذاشته است كه اين تأثير كاملا محسوس است. دو شهر مرگوبي و تناسريم كه در عمق جنوب اين كشور واقعاند زماني در قرن پانزدهم به اين سو به سلسله سيامي آيوتايا تعلق داشتهاند. اين شهرها دو بندر مهم اين كشور محسوب ميشوند كه در گذشته بازرگانان شيعه و ايراني جهت اقامت آنجا را برميگزيدند. هم اكنون نسلهاي اين افراد در ميانمار حضور دارند و اين نويسنده از سوي آقاي محمد رسلي بن حسن ـ رهبر گروه شيعيان سنگاپور ـ مطلع شدم كه مسلمان برمه زماني به مسجد وي رفته بودند و بعضي از ادعيه را به زبان فارسي قرائت كرده بودند، اگرچه آنان قادر نبودند معناي اين دعاها را درك يا به اين زبان تكلم كنند.
شيعيان در اندونزي سكولار
تحقيق در مورد مسلمانان شيعه در اندونزي معاصر قطعا به يك پژوهش مجزا نياز دارد. بعضي كارها پيش از اين انجام شده است كه براي مثال نشريه دانشگاهي اندونزيايي «علوم القرآن» شمارهاي را به اين مطلب اختصاص داده بود و دانشمندان اندونزيايي و بينالمللي در تهيه آن مشاركت داشتند. آنچه در پي خواهد آمد بر اين اساس، تنها تفكراتي است كه باعث انجام تحقيقات خواهد شد.
همانگونه كه نگارنده در موارد ديگر سعي داشت نشان دهد «اسلام شيعه از بعد تاريخي مدت زيادي است كه در اندونزي حضور داشته است» و تصوف فلسفي جنبش وجوديه در قرن هفدهم در منطقه آچه و بخش «حكايات» از ادبيات كلاسيك مالايي از جمله جريانهاي قوي پيرو شيعه بودهاند. مراسمي با روح شيعي همنان در شبه جزيره وجود دارد اگرچه بسياري از شركت كنندگان آنها، سنيهايي هستد كه از اصل و منشأ اين بزرگداشتها بياطلاعند؛ همانگونه در مورد مالزي، تايلند و سنگاپور ذكر شده است تمايل اخير به احياي اسلام شيعه در اندونزي از اوايل دهه 1980 به اين سو و تحت تأثير انقلاب ايران در سال 1979 كه همه جهان اسلام را در برگرفت، ايجاد شد.
البته تعداد ديگري از شيعيان در باندونگ و سورابايا ساكنند. با توجه به اين كه اندونزي كشوري است كه بيشترين تعداد مسلمانان را در جهان دارد و نيز گسترده فرصتهايي كه شيعيان خود را تحت نظر نظام سياسي حاضر، ساماندهي كنند، تعداد شيعيان اين كشور در مقايسه با بعضي ديگر از كشورهاي منطقه احتمالا بالاتر خواهد بود. آمار رسمي وجود ندارد، اما نشريه اينترنتي آسيا تايمز هنگ كنك، مقالهاي در خصوص آيت الله سيستاني كه در عراق ساكن است در 31 اوت 2005 منتشر كرد و طي آن تعداد شيعيان جنوب شرق آسيا را 3 تا 4 ميليون نفر دانست. منبع اين آمار البته همكاران [آيت الله سيستاني] در قم بودند. اگرچه اين آمارها تا حدودي اغراقآميز به نظر ميرسد و نميتوان در مورد شمار دقيق پيروان شيعه، تحليل خاصي ارائه داد، اما به نظر ميرسد كه وزارت خارجه امريكا به نحوي اين آمار را تأييد كرده است. چرا كه در گزارش سالانه مربوط به آزادي مذهبي طي سال 2005 اعلام كرده است كه «بين يك تا سه ميليون پيرو شيعه در اين كشور ساكنند». اين مسائل باعث ميشود تا اندونزي به عنوان كشوري كه در منطقه بيشترين تعداد شيعيان در آن ساكن هستند، مطرح باشد. اين مطلب مخصوصا با توجه به مشكلاتي كه شيعيان در كشور مالزي با آنها روبهرو هستند و نيز تعداد نسبتا اندك آنان در ساير بخشهاي منطقه، واقعيتر جلوه مينمايد. اگرچه هيچ آمار خاصي وجود ندارد، اما ميتوان پيشبيني كرد كه روند دمكراتيزه شدن اندونزي پس از دوره سوهارتو، ميتواند مهمترين دليل تعداد نسبتا زياد شيعيان در آن كشور باشد.
همانگونه كه نگارنده در هنگام اقامتش در ايران بين سالهاي 1984 تا 1986 مشاهده كرد شيعيان اندونزي ـ به ويژه شيعيان نو آيين ـ به تعداد زياد در حوزه علميه قم به ويژه مدرسه حجتيه، درس ميخواندند. اين نويسنده در سال 2000 نيز به قم رفته بود كه مشاهده كرد مدرسه علميه فوق تعداد زيادي از طلاب خارجي مقيم را در خود جاي داده است. در كشور اندونزي در دوره سوهارتو، شيعيان تهديد عمدهاي عليه حكومت به شمار ميآمدند. هنگامي كه من در دهه 1980 در ايران حضور داشتم اغلب اين افراد به دليل وجود مشكلات دولتي موظف بودند تقيه كنند. وضعيت آنان در آن هنگام مشابهت زيادي با مشكلاتي داشت كه برادران آنان در مالزي تحمل ميكردند. اگر چه منشأ اين مشكلات متفاوت از يكديگر بود. در حالي كه در مالزي به نظر ميرسيد علت اصلي نگراني دولت آن كشور «خطرات موجود در راه اتحاد نژاد مالايي» و «فرقه ارتدوكس» بود. شيعهگري در اندونزي جنبشي انقلابي در نظر گرفته ميشد كه شدت آن مي توانست براي رژيم سوهارتو خطرناك باشد. همانند هرگونه مخالف حكومت ديگر كه در اين كشور حضور داشتند. از ديدگاه مارتين فان بوراين سن ـ كه استاد مطالعات اسلام در دانشگاه اوترخت و مؤسسه بينالمللي ليدن ويژه مطالعات اسلامي در جهان نوين ميباشد ـ «شيعهگري از دهه 1980 به اين سو به عنوان تهديدي عمه مطرح گشت. در اين دوره انقلاب ايران خود را اندونزي نشان داد. دهها كتاب و جزوه ضد شيعه كه در آنها به عنوان اختراع يهوديان معرفي شده بود، به چاپ رسيده و در سطح گستردهاي توزيع شد».
اما در اندونزي پس از دوره سوهارتو، به نظر ميرسد شيعيان اين كشور از وضعيت كلي به وجود آمده در خصوص آزادسازي سياسي بهره بردند، اگرچه تنها در آينده مشخص شد آنان تا چه حدي ميتوانند از اين فضا، استفاده كنند. شيعيان هماكنون فعالانه در تبادلات روشنفكرانه با ساير اندونزياييها شركت ميجويند. روشنفكر شيعه و احتمالا عاليترين رهبر شيعيان كشور در حال حاضر، جلالالدين رحمت ـ كه به عنوان كانگ جلال نيز شناخته ميشود ـ در يك مصاحبه جالب با نشريه «علوم القرآن» اعلام كرده است كه شيعهگري در اندونزي بيشتر يك جنبش روشنفكري است تا يك جنبش انقلابي. رحمت رياست جماعت ايكاتان اهل البيت اندونزي (JABI) را بر عهده دارد كه انجمن شيعه واقع در جاوا محسوب ميشود و در تمام كشور شعبههايي نيز دارد. اين جماعت در بخش انتشارات و ساماندهي كنفرانسها و نيز گفتوگو و نزديكي بيشتر با اهل تسنن و ساير گروههاي ديني در كشور، فعاليت زيادي داشته است. علماي سني نيز از قبيل پرفسور آزيو ماردي آزرا كه عالمي پيشرو در مورد اسلام و استاد تاريخ و رياست دانشگاه اسلامي دولتي سياريف هدايت الله در جاكارتاست در خصوص شيعهگري در همين نشريه مقالاتي به چاپ رساندهاند.
مشاهده ميگردد كه زندگي آموزش شيعيان به حد اعلاي خود رسيده است. چندين سازمان شيعي در بخش آموزشي در كشور فعال و هماكنون با شتاب بيشتري در حال رشد و شكوفايياند كه به بعضي از آنها اشاره ميشود. شيعيان هماكنون توانستهاند چندين مؤسسه آموزش عالي را به خود اختصاص داده ميدهند؛ از جمله مؤسسه SMS و مطهري در باندونگ كه در سال 1990 و به ياد آيت الله فقيه مطهري از ايران، تأسيس شد. احتمالا جالبترين پروژهاي كه در اين خصوص پديد آمده است، كالج اسلامي مطالعات عالي (ICAS) در جاكارتا است. هماكنون كالج بهارائه مدرك كارشناسي در رشته معارف اسلامي و كارشناسي ارشد در فلسفه اسلامي و تصوف ـ به ترتيب ـ ميپردازد. آنچه اين كالج را پروژهاي جالب توجه كرده آن است كه از مرزهاي آموزشي، مانند مدارس علميه عبور كرده است. كالج خود را مؤسسهاي دو سويه ميداند كه قصد دارد چالشها و فرصتهاي پيشروي مسلمانان از طريق جهانيسازي را آشكار سازد. كالج، مركز مطالعات عالي و پوياست كه به ارائه آموزشهاي عالي اسلامي در حوزه اسلامي ميپردازد. اين كالج كه در سال 1999 در لندن تأسيس شد به سرعت توسعه يافته و سه شعبه در نيويورك (2000)، غنا (2001) و جاكارتا ( 2002) ايجاد كرد. كالج براي كساني طراحي شده است كه به خدمت در جهت رشد تمدن جديد اسلامي علاقهمندند. اين كالج به دنبال مقابله با چالشهاي موجود از طريق ديدگاهها و توجه و تعقل و از جمله انديشهورزيهاي مذهبي اصيل است.
اين كالج ديدگاههاي عقلي و فلسفي در مطالعات ديني، به ويژه معارف اسلامي را جهت دستيابي به اهداف فوقالذكر، سودمند ميداند. ICAS ارائه كننده فرصتهاي مناسبي براي كساني است كه به استمرار دروس خود تا سطح كارشناسي ارشد ميانديشند و جهت ارائه اين مدرك، امكانات مناسبي فراهم آورده است. اين كالج آموزش عالي در حوزههاي فلسفي اسلامي، تصوف اسلامي، دين و علوم را تدارك ديده است. گردانندگان اين كالج ميگويند: ما به اساتيد و كاركنان علمي مجرب خويش و نيز كتابخانه، امكانات كامپيوتري و اينترنت، امكانات پژوهشي و ساير امكانات فني كامل خود ميباليم. ما خود را مؤسسهاي داراي جوّ دوستانه و محافظتكننده همراه با نظم و جديت مناسب ميبينيم.
اين كالج براي تعالي و پيشرفت در حوزههاي علمي و فوق علمي به حركت درآمده است. ICAS جهت دستيابي به ديدگاهي بينالمللي، پيوندهايي ارتباطي با ساير مؤسسات در اندونزي و خارج از آن برقرار كرده است.
از جمله ديگر مراكز آموزشي شيعه ميتوان به سازمان اسلامي فاطمه و ياياسان فاطيما در جاركارتا اشاره كرد كه داراي كتابخانه غني از كتابهاي شيعه به زبانهاي اندونزيايي، عربي و انگليسي ميباشد. بيشتر اين كتابها از طريق وب سايت اين كتابخانه قابل دسترسي و استفاده است. مؤسسه ديگر، مؤسسه معارف اسلامي الجواد در باندونگ، جاواي غربي، است. رياست مؤسسه بر عهده حسين محمد الكاف است كه از جمله اعضاي جامعه عربي حضرامي ميباشد. از جمله اعضاي معروف اين جامعه، خانواده الكاف هستند كه اين مطلب از طريق درخواست كمك مالي به نوسازي مسجد آنان، مشخص است. از آنجا كه وبسايت اين انجمن مدتي است به روز نشده است، نميتوان تشخيص داد كه آيا او همچنان رياست مؤسسه را بر عهده دارد يا خير. مؤسسه الجواد بولتني را چاپ ميكند كه شمارههاي قبلي آن در وبسايت آنان يافت ميشود. به نظر ميرسد اين مؤسسه از ديدگاه سياسي در خط مشي كلي ايران حركت ميكند.
سفارتخانه ايران در مركز جاكارتاست و وب سايت نيز دارد. توجه به اين نكته تعجببرانگيز خواهد بود كه گرچه صفحات زيادي در اين وب سايت به فرهنگ ايران و اطلاعاتي در خصوص هنر و معماري، توريسم و اقتصاد اختصاص داده شده، اما برعكس وبسايت ساير سفارت خانههاي ايران در ساير كشورها، هيچ مطلبي و اشارهاي به دين اسلام نشده است. به نظر ميرسد مركز فرهنگ اسلامي جاكارتا به نام «الهدي» به جاي سفارتخانه به منافع اسلامي ايران در كشور اندونزي توجه ميكند. اين مسأله به ويژه پس از توجه به ساختمان الهي و معماري آن به ذهن متبادر ميشود. اين مركز، همچنين نشريهاي به زبان اندونزيايي با نام «الهدي» چاپ ميكند. جلالالدين رحمت ـ كه قبلا به وي اشاره شد ـ يكي از اعضاي اصلي كميته ساماندهي مركز است. علاوه بر اين، با نگاهي به نامهاي مقامات رسمي مركز كه در وبسايت آن موجود است، مشخص ميشود كه شمار زيادي از آنان به جامعه عرب اندونزي تعلق دارند. اين نكته به خصوص هنگامي بيشتر به ذهن متبادر ميشود كه به فعاليتهاي السيد محمد بن العقيل حضرامي درباره پيروي شيعيان عرب جنوب شرق آسيا و تمايل آنان به ايران، توجه كنيم.
جالب است بدانيم با توجه به گسترش اخير در بخش چاپ و نشر و وجود مؤسسات انتشاراتي فراوان شيعه در اين كشور كه از مهمترين آنها مي توان به پوستاكاهيدايا، ميزان، لنترا و ياپي جاكارتا اشاره كرد، تا ماه فوريه سال 2001، تعداد 371 عنوان كتاب در خصوص موضوعات شيعي به زبان اندونزيايي توسط 59 مؤسسه انتشاراتي به چاپ رسيده است. از آنجا كه آثار مكتوب چاپ شده به زبان مالايي در خصوص شيعهگري در مالزي محدود بوده و از سوي ديگر، قرابت چنداني با مذاهب شيعه ندارد، به همين دليل آثار به زبان اندونزيايي به عنوان منبع اصلي جهت مراجعه مسلمانان مالايي زبان سنگاپور و مالزي، محسوب ميشود. سازمانهايي مانند ياياسان فاطيما و ديگران به دليل گستره فراوان توزيع ادبيات شيعي حتي از طريق اينترنت، از اهميت فوقالعادهاي برخوردارند. شيعيان اندونزي اغلب مطالعات خوبي داشته و فارغالتحصيل دانشگاهها هستند. اما به هر حال، با توجه به گستردگي كشور اندونزي و اقليت بودن اين گروه، جايگاه شيعيان در كشور و تأثير آن بر ساير جوامع مسلمانان، بايد مورد بررسي دقيقتري قرار گيرد.