مقاله
روش نويسندگي

نويسنده : حجت الاسلام والمسلمين جواد محدثي
نويسندگي، تركيبي از آموزش و تجربه است و تجربه‌ي علمي سهم مهمي در آن دارد. براي دست يافتن به اينكه «چه بايد نوشت؟»، شناخت زمان و نيازها و اولويت‌ها مؤثر است. حضور در جامعه به اين شناخت كمك مي‌كند. براي «چگونه نوشتن» نيز لازم است در سه محور كار جدي صورت گيرد:
1. آموزش؛ 2. تجربه و تمرين؛ 3. مطالعه‌ي آثار خوب.
نكته‌آموزي از شيوه‌ي نويسندگان بزرگ و توجه به رموز جاذبه‌هاي آثار جذاب، بر توان قلمي ما نيز مي‌افزايد. ساده‌نويسي نيز گامي است كه براي نزديك‌تر شدن به مخاطبين بايد مورد توجه قرار گيرد. مطالعه‌ي كتاب‌هاي قصه به اين موضوع كمك مي‌كند. نوشته‌هاي تخصصي و عمومي هر كدام مخاطبيني دارد و در نوشته‌هاي عمومي بايد به روان‌نويسي توجه داشت. مهم، كيفيت جذاب عرضه‌ي معارف ديني براي نسل امروز است كه تقويت قلم به اين هدف كمك مي‌كند. گفتني است كه در اين مقاله، بيشتر به كليات روش نويسندگي پرداخته‌ايم و جزئيات بيشتر و تمرين‌ها و مثال‌هاي كاربردي‌تر را به مقاله‌ي بعدي مي‌سپاريم.
كليد‌ واژگان: آموزش ادبي، تجربه، نقد آثار، تمرين علمي، روان‌نويسي، مطالعه‌ي آثار، نگارش، عوامل جاذبه، كتاب‌هاي تخصصي و عمومي.
چيستي نويسندگي
در پاسخ به اين سؤال كه «چگونه مي‌توان نويسنده شد؟» ابتدا بايد به ماهيت كار و ابعاد نويسندگي توجه كرد. مي‌توان نويسندگي را تركيبي از «آموزش» و «تجربه» دانست. بنابراين صرف آموزش و گذراندن دوره و ديدن كلاس و خواندن متون «فن نگارش» كافي نيست. از سوي ديگر نيز تنها تكيه بر نوشتن، بدون شناخت قواعد و رموز و آداب نگارش، راه به جايي نمي‌برد و انسان را نويسنده نمي‌سازد.
اگر 20 درصد نويسندگي به آموزش فنون و يادگيري مهارت‌هاي قلمي باشد، 80 درصد آن به تمرين، ممارست و كارورزي و در يك كلمه «تجربه‌ علمي» است. دليل اينكه بسياري از افرادي كه در دوره‌هاي آموزشي شركت مي‌كنند «نويسنده» نمي‌شوند، آن است كه در مرحله‌ي عمل و تمرين و كار مستمر، جديت نمي‌كنند و تئوري‌ها و قواعد آموخته را در عمل مستمر به كار نمي‌بندند.
البته ذوق و استعداد ذاتي فرد نيز سهم عمده‌اي دارد، ليكن آنچه همان استعداد را به مرحله‌ي فعليت و ظهور مي‌رساند، همان تمرين‌هاست. ناگفته نماند كه نويسندگي مقوله‌اي مشكك است. به فردي كه نامه‌اي مي‌نويسد و به كسي كه شيواترين آثار ماندگار را پديد مي‌آورد نويسنده مي‌گويند؛ اما اين كجا و آن كجا؟
پس بايد با «آموختن فن» و «تمرين عملي»، استعدادها را به فعليت رساند و آثار اثرگذار و متين و درست پديد آورد. اين جاست كه شناخت عرصه‌هاي شكلي و محتوايي و قابليت‌هاي واژه‌ها و تعابير و قالب‌هاي كلامي اثرگذار،اولويت پيدا مي‌كند و در كار نويسندگي، سركشيدن به آن قلمروهاي مغفول را لازم و مفيد مي‌سازد.
چه بنويسيم؟
سؤال ديگري كه براي علاقه‌مندان به نگارش، آن هم پس از آشنايي با رموز قلم و تجربه‌اندوزي و راه‌افتادن در اين مسير، پيش مي‌آيد، آن است كه «چه بنويسيم؟»، يعني يافتن سوژه و موضوع.
در يك مرحله «يافتن موضوع» مهم است. در مرحله‌ي ديگر توجه به «اولويت‌هاي نگارشي». آنچه به انسان در اين زمينه مدد مي‌رساند، شناخت او از جهان پيرامون خود، كمبودهاي موجود و نيازهاي جامعه است. هرچه اين معرفت، دقيق‌تر و گسترده‌تر باشد، نويسنده بهتر مي‌تواند تشخيص دهد كه چه بايد بنويسد و كدام موضوع را در اولويت قرار دهد. بسيارند كساني كه وقت بسياري صرف نوشتن موضوعي مي‌كنند كه مخاطب چنداني ندارد، يا كمبودي را پُر نمي‌كند، يا مسائل، دست چندم و غير ضروري يا غير سودمند است.
«زمان‌شناسي»، «نيازشناسي»، «مخاطب‌شناسي»، «موضوع‌شناسي»، «به روز بودن اطلاعات» و... سبب مي‌شود در انتخاب اينكه «چه بايد نوشت؟» به بيراهه نرويم. حضور در متن جامعه و انس و تماس با قشرهاي مختلف، به ويژه آنان كه اهل مطالعه و كتاب‌خواني‌اند، هم صحبت شدن با جوانان، قرار گرفتن در جريان پرسش‌هاي ذهني نسل امروز، سر زدن به محتواي نشريات، كتاب‌ها، روزنامه‌ها و توليدات ناشران، اين شناخت را تقويت مي‌كند.
چگونه بنويسيم؟
به موضوع آموزش و تجربه اشاره شد. مطالعه را نيز بر آن مي‌افزاييم. نتيجه آنكه براي مهارت يافتن در مقوله‌ي قلم، تلاش در سه عرصه، بايسته و سودمند است:
1. آموزش:
بايد پذيرفت كه نويسندگي يك «فن» و «هنر» است و به همين سبب، به شكل آموزشي يا تجربي بايد آن را آموخت. همان‌طور كه شنا، خياطي، گل‌سازي، آشپزي، بازيگري فيلم و تئاتر، نقاشي و خوشنويسي «هنر» است و نياز به آموزش دارد؛ نويسندگي هم هنري است كه نيازمند تعليم و تعلم است. به همين دليل از ديرباز، كتاب‌هايي درباره‌ي «فن نگارش» نوشته شده كه برخي از آنها متن آموزشي شده‌اند. مهارت يافتن در عرصه‌ي قلم، به وقت گذاشتن و حوصله داشتن براي آموختن نياز دارد و تا بخشي از عمر خود را صرف نكنيم، مهارت و فني نمي‌آموزيم. اگر مجال، فرصت يا شرايط مناسب براي ما فراهم نيست كه در دوره‌هاي آموزشي شركت كنيم، مي‌توان چند نفر هم فكر و همراه و هم ذوق يافت و متني از اين همه كتاب‌ها را برگزيد و فصل به فصل با آن پيش رفت، مباحثه كرد، تمرين‌هايش را انجام داد و به رهنمودهايش عمل كرد. اين، ساده‌ترين و عملي‌ترين و كم‌هزينه‌ترين شيوه‌ي پرداختن به مقوله‌ي آموزش است. البته كه كافي و وافي نيست، ولي بهتر از هيچ است.
2. تجربه و تمرين:
گذراندن مرحله‌ي تمرين و طرح كاد و كار كارگاهي، آموخته‌ها را در ذهن راسخ‌تر مي‌سازد و استعدادهاي نهفته را به كار مي‌اندازد. تكرار و ممارست، در اينجا هم مانند عرصه‌هاي ديگر، عامل رشد و پيشرفت است؛ مثل وزنه‌برداري و ورزش، مثل معلمي و مربي‌گري و رانندگي. اين كه «كار نيكو كردن از پر كردن است»، يك حقيقت است. براي نويسنده شدن هم بايد بسيار نوشت، به حدي كه اصل نوشتن براي فرد آسان شود و خوب نوشتن ملكه ي او گردد.
متأسفانه بسياري از كارآموزان در اين زمينه، بي‌حوصلگي و كم صبري از خود نشان مي دهند وحال و حوصله‌ي تمرين ندارند، مانند دانش‌آموزاني كه پيوسته از انجام دادن تكاليف درسي شانه خالي مي‌كنند، نتيجه‌ي آن، ركود علمي و ناكامي در تحصيل است. رشد قلمي حالت تدريجي دار. به مرور زمان، پختگي و قوت براي يك نويسنده به دست مي‌آيد و پيوسته بايد آزمون و خطا كرد، مقاله نوشت، تمرين كرد، نقد شنيد، نقاط ضعف را شناخت و با رفع آنها به بالندگي رسيد.
در اين تمرين و تجربه، مسأله‌ي «حك و اصلاح» نقش مهمي دارد. بعضي‌ها به زحمت حاضرند در نوشته‌ي خود دست ببرند و آن را اصلاح، عوض يا حذف كنند. روشن است كه چنين برخوردي مانع رشد مي‌شود. در تمرين بايد بنا را بر اين گذاشت كه هر نوشته نسبت به اثر قبلي، كامل‌تر، كم‌خطاتر و بي‌عيب‌تر شود. آنچه اين نكته را روشن مي‌كند، «نقد» ديگران است و نبايد از نقد هراسيد.
در مرحله‌ي تمرين، مشكل بعضي سوژه‌يابي است و اينكه تمرين قلمي را درباره‌ي چه موضوعي انجام دهند؟ مهم آن است كه موضوعي را در نظر بگيريد و مكنونات قلبي و ذهنيات و اطلاعات و توضيحات خود را درباره‌ي آن روي كاغذ آوريد. اين ساده‌ترين صورت تمرين قلمي است. با اين نگاه، مي‌بينيد كه اطراف شما پر از سوژه است. وضع خانه، رفتار فلان شخص، فلان برنامه‌ي راديو و تلويزيون، وضعيت جلسه‌ي درس، آنچه در تاكسي و اتوبوس ونانوايي و خيابان مي‌گذرد و اتفاق مي افتد، جو محيط‌هاي ورزشي، بيمارستان‌ها، باغچه‌ي خانه، گريه‌هاي فرزند، كنكور و امتحان، شهريه و تعطيلات، مباحثه و داستان، قطع برق و گرمي و سردي هوا، مهماني و جشن عروسي يا مجلس ترحيم و عزا، ملاقات‌هايي كه داريد، حرف‌هايي كه مي‌شنويد، وضعيت اتاق محل كارتان، كساني كه به آنان علاقه‌منديد، كتاب‌هايي كه خوانده‌ايد و... صدها مسأله در اطراف شما وجود دارد كه مي‌توانيد انها را موضوع نوشتن خود قرار دهيد. توصيف، تشريح و نقد كنيد و اين بهانه‌اي باشد براي تمرين به روي كاغذ آوردن آنچه در فكر و دل شماست. طبعاً ابزار كار شما «كلمه» و «كلام» است و قوت شما در به كارگيري صحيح و شيوا و زيباي قلم آشكار مي‌شود. پس بنويسيد و بنويسيد و بنويسيد بي‌آنكه به فكر چاپ شدن آن باشيد، تا آنكه به حدي از قوت قلمي برسيد كه از شما درخواست نوشتن كنند و آثارتان جاي خود را در ميان خوانندگان باز نمايد.
بي‌شك اگر از هر نويسنده‌ي موفقي بپرسيد كه چگونه به آن توفيق دست يافته، يكي از رموز آن را پركاري در تمرين و ممارست‌هاي فراوان خواهد شمرد. پس از اين تجربه هم بهره بگيريم.
3. مطالعه‌ي آثار خوب:
همان‌طور كه شنيدن مداحي‌هاي خوب و ديدن نقاشي‌هاي زيبا و تماشاي فيلم‌هاي قوي و بازديد از آثار برجسته‌ي معماري، براي آموزندگان مداحي و نقاشي و فيلم‌سازي و معماري مؤثر و مفيد است، براي «اهل قلم» نيز خواندن آثار قوي، رمان‌هاي مشهور و برجسته، كتاب‌هاي معيار و آشنايي با آثار قلمي نويسندگان موفق، الزامي است. اين را بايد يكي از كارهاي اصلي قرار داد. البته بايد به محتواهاي مسموم و ناسالم برخي نوشته‌ها توجه داشت و مسموم نشد، اما در اين مرحله، توجه به تكنيك كار و شيوه‌هاي جاذبه‌آفرين و نكات و نقاط قوت آثار، مهم است. مگر مي‌توان نويسنده‌اي قوي شد، و نوشته‌هاي بزرگان قلم و ادب را نخواند و از آنها خبر نداشت؟
خواندن كتاب‌هاي خوب و قوي و زيبا، گاهي به انسان ايده مي‌دهد، شخص را بر سر شوق مي‌آورد و ذوق او را تحريك مي ‌كند، گاهي هم به صورت ناخودآگاه، تأثيرات دراز مدت خود را بر خواننده مي‌گذارد و حتي كساني را كه در اين وادي هم نيستند، به سمت و سوي نويسنده شدن مي‌كشاند. پس براي اينكه حس و شور نويسندگي در ما ايجاد شود، بايد از مطالعه‌ي نوشته‌هاي شيوا و جذاب بهره بگيريم و از اختصاص اوقاتي براي اين كار، به خصوص در دوران فراغت و تعطيلي درس‌ها، غفلت نورزيم.
ساده‌نويسي و روان‌نويسي
هر چند شيوانويسي و تكيه بر ظرافت‌هاي قلمي و آفرينش‌هاي ادبي، بر جاذبه‌ي قلم مي‌افزايد و آنگونه نوشته‌ها، خوانندگان خاص خود را دارند، اما يكي از "عقبه‌هايي" كه بايد از آن گذشت، «دشوار‌نويسي» است. بايد بپذيريم كه «روان‌نويسي»‌يك هنر است، همان‌گونه كه آسان و روان حرف زدن يك مهارت به شمار مي‌رود. اگر ثقل و سنگيني قلم، سبب گريختن و فاصله گرفتن خوانندگان از تأليفات و مقالات شود، خسارت است، خسارتي كه به از دست دادن مخاطبين منجر مي شود.
براي ساده‌نويسي هم تمرين لازم است. خواندن كتاب‌هاي قصه يا توجه به ادبيات كودكان و نوجوانان به اين مسأله كمك مي‌كند. انس بيشتر با مردم و همزباني با عموم نيز، باعث دست يافتن به قلم و بياني روان مي‌شود. مي‌توان متون كهن را به صورت ساده و روان بازنويسي كرد، تا تمريني براي اين كار باشد.
نوشته‌هاي تخصصي و عمومي
نوشته‌هايي كه براي فرهيختگان جامعه و اهل تحقيق نوشته مي‌شود و «تخصصي» نام دارد، بايد كاملاً روي اصول و موازين علمي باشد و از اتقان لازم در محتوا، تعابير، ارجاعات و استدلال‌ها برخوردار باشد. اما آنچه براي عموم نوشته مي‌شود، مثلا كتاب «سياحت غرب» آقانجفي قوچاني، بايد زبان رايج روز را داشته باشد كه قابل ارتباط و تفاهم با معاصرين است. اگر به آثار عمومي دانشمنداني همچون علامه‌ي مجلسي، مرحوم نراقي، محدث قمي و... از زاويه‌ي تناسب با شرايط عصر بنگريم، خواهيم ديد كه كتب آنان به تناسب زمان، از روان‌ترين، پخته‌ترين و شيواترين نثرهاي رايج روزگار خود بوده‌اند. مقالاتي كه در نشريات و مجلات عمومي در اين روزگار نوشته مي شود، با مقالات نشريات علمي بايد متفاوت باشد. سبكي كه در صدا و سيما (كه يك رسانه‌ي همگاني است) در نوشته‌ها و گفتارها مورد استفاده قرار مي‌گيرد، بايد هرچه راحت‌تر با عموم مخاطبين رابطه برقرار مي‌كند.
اگر نسل امروز نوشته‌هاي روان را مي‌پسندند و مي‌پذيرند، عرضه‌ي معارف ديني براي عموم بايد متناسب با اين خواست و اقبال عامه باشد. اينكه در حديث حضرت رضا(ع) مي‌خوانيم «فان الناس لو علموا محاسن كلامنا لا تبعونا»، امروز چگونه قابل تحقق است؟
چه شيوه‌اي بايد به كار گرفت كه معارف اهل بيت(ع)، به زباني همه فهم و در سطحي گسترده و شيوه‌اي جذاب و اثرگذار، در ميان قشرهاي وسيع راه يابد؟ روان‌نويسي يكي از شيوه‌هاي آن است، بهره‌گيري از آرايه‌هاي ادبي و نگارش «نثر ادبي» و استفاده از قالب‌هاي هنري كه تأثيري ماندگارتر و گسترده‌تر دارد، شيوه‌ي ديگري است.
همان‌گونه كه «ويترين آرايي» در عرضه‌ي كالاهاي مختلف و فروش اجناس، براي يك فروشنده نقشي تعيين كننده دارد، كيفيت كننده دارد، كيفيت ارايه و عرضه‌ي معارف فكري اسلام نيز، نيازمند ويترين‌آرايي است؛ يعني بهره‌گيري از قالب‌هاي نو و مؤثر. دريغ است كه ذخاير و نفايس ديني در گنجينه‌هاي كتب تاريخ و حديث و تفسير بماند و به علت به روز نبودن و عدم عرضه‌ي شيوا، مهجور و متروك بماند.
كتاب «فيلسوف نماها» از آيت الله مكارم، «مناظره‌ي دكتر و پير» از شهيد هاشمي‌نژاد، «داستان راستان» از شهيد مطهري، از نمونه‌هاي موفقي به شمار مي‌رود كه با بهره گيري از قلم شيوا و روان و امروزي، معارفي از دين به نسل كتاب‌خوان امروز عرضه مي‌كنند.
چند كتاب
در زمينه‌ي كتاب‌هايي كه مطالعه‌ي آنها چه از نظر آشنايي با قواعد نگارش، چه از نظر متني شيوا و جذاب و قابل توجه است، به چند اثر به عنوان نمونه اشاره مي‌شود:
الف) قواعد
1. بر سمند سخن، نادر وزين‌پور؛
2. راهنماي نگارش و ويرايش، محمد جعفر ياحقي و محمد مهدي ناصح؛
3. روش نويسندگان بزرگ معاصر، حسين رزمجو؛
4. شيوه‌ي نويسندگي و نگارش، احمد احمدي بيرجندي؛
5. بر بال قلم، سيد ابوالقاسم حسيني (ژرفا)
ب) آثار شيوا
1. جهش‌ها، محمدرضا حكيمي؛
2. مرثيه‌اي كه ناسروده ماند، پرويز خرسند؛
3. روايت انقلاب، از نگارنده؛
4. سخنان علي(ع)، جواد فاضل؛
5. كشتي پهلو گرفته، سيدمهدي شجاعي.

منبع: پژوهشنامه ره آورد ايسكو - برگرفته از فصل نامه تخصصي در حوزه روش شناسي - كتاب روش
 
امتیاز دهی
 
 

بيشتر

Guest (PortalGuest)

پژوهشنامه ره‌آورد ايسكو
مجری سایت : شرکت سیگما