حجت السلام والمسلمين دكتر "نجف لك زايي" از اساتيد حوزه و دانشگاه معتقد است براي برون رفت جوامع اسلامي از شرايط كنوني خصوصا در زمينه سياست خارجي بايد رشته فقه سياست خارجي و روابط بينالملل در دانشگاهها و مراكز آموزشي كشور تاسيس شود.
دكتر لك زايي در گفتوگو با خبرنگار پژوهشنامه الكترونيكي ره آورد ايسكو، در پاسخ به سوالي در زمينه ضرورت فعال شدن فقه سياست خارجي و روابط بينالملل خاطر نشان كرد: با توجه به اينكه سياست خارجي و روابط بينالملل يك حوزه وسيع است و مسائل بسيار پيچيدهاي مانند سازمانهاي بينالملل با تنوع و گستره خاص، سازمانهاي منطقهاي و محلي، بحث جهاني شدن و اصول قواعد روابط بينالملل، شكل روابط بين كشورها، موضوع استعمار به شكل جديد و نوين خود و نظام سلطه مطرح هستند بايد كساني كه متخصص در فقه اسلامي، علوم اسلامي و سياست خارحي و روابط بينالملل هستند به شكل تخصصي و متمركز روي شاخههاي متعدد فعاليت كنند و اين رشته را به شكل مستقل در مراكز آموزشي در سطح كلان فعال نمايند.
وي اظهار داشت: امروز غير از جمهوري اسلامي، نزديك 60 كشور از كشورهاي اسلامي كه در قالب سازمان كنفرانس اسلامي دور هم جمع شدهاند تا چه مقدار روابط و سياست خارجي آنها با مباني اسلامي قابل سنجش است؟ چه مقدار كشورهاي اسلامي در سياست خارجي خود مسائل اسلامي را رعايت ميكنند؟ ما فعلا جايي نداريم كه اين مساله را به صورت دقيق و كارشناسانه مورد بررسي قرار دهد.
دكتر لكزايي خاطرنشان كرد: اينكه حضور كشورهاي اسلامي در سازمانهاي بينالمللي، تابع چه شرايط و ضوابطي است مورد كنكاش فقهي قرار نگرفته است. هر نتيجهاي كه ما در حوزه فقه سياسي و سياست بينالملل بگيريم در رفتار مسلمانان و حوزه سياست بينالملل ميتواند خود را نشان دهد. ما مساله اشغال و تعرض به كشورهايي مانند فلسطين، عراق، افغانستان، كشمير و لبنان را داريم. اينها را از منظر فقهي تاكنون به شكل كلان، كلي و اجمالي ديدهايم و حوزههاي علميه هم در همين حد به آن توجه كردهاند؛ در حالي كه نيازمند اين هستيم كه به شكل ريزتري اين موضوعات مورد بررسي قرار گيرد.
مدير پژوهشكده علوم و انديشه سياسي اظهار داشت: فقه در بحث اشغال كشورها چه كمكي ميتواند به ما بكند؟ مساله مهم اين است كه با توجه به فقه اسلامي، تكليف مسلمانان در قبال اشغال يك كشور اسلامي چيست؟ آيا بايد با اشغالگران مبارزه يا سكوت نمايند و چه اقداماتي را در پيش گيرند؟ الان بحثهاي روشن فقهي در اين زمينهها نداريم بلكه مسائل به شكل ارتكازي حل و فصل ميشود و تكليف بحثهايي كه در مورد تروريسم و عمليات انتحاري ميشود، چيست؟ ما مسلمانان قرباني تروريسم و جنگ هستيم ولي به لحاظ پژوهشي در اين حوزهها دستمان خالي است و در مورد جنگ و صلح هنوز مراكز پژوهشي و آموزشي فعالي وجود ندارد.
دكتر لك زايي اظهار داشت: يكي از حوزههاي سنتي در فقه ما بحث جهاد بود ما الان در اين سالهاي اخير جنگهاي بسيار زيادي در كشورهاي اسلامي داشتيم. مسائل جديدي مانند سلاحهاي كشتار جمعي، هستهاي، موشكها و مقياسهاي مختلف و تحريمها مطرح شده و ما محتاج اين هستيم كه اين مسائل را مورد كنكاش فقيهانه قرار دهيم و با توجه به شرايط مختلف از نظر فقهي بايد اين مصائب تعيين تكليف شود.
وي يادآورشد: ما در پژوهشكده علوم و انديشه سياسي امكانات فعال اين رشتهها را نداريم. راهاندازي اين رشتهها به دو الزام امكانات مادي و منابع انساني برميگردد و بايد پژوهشگر لازم را براي اين رشتهها جذب كرده و امكانات مادي را نيز براي اين كار داشته باشيم. فعلا ما در اين دو بخش مخصوصا در حوزه امكانات مادي مشكل داريم و كسي از اين ايدهها نيز پشتيباني نميكند؛ با وجود مشكلات به مراكز مسوول پيشنهاد كرديم كه فقه سياست خارجي و روابط بينالملل و فقه امنيت را فعال كنيم.
رسالت اصلي فقه امنيت توليد و ارايه مكتب امنيتي اسلام ميباشد
وي در ادامه اين گفتو گو در پاسخ به سوال ديگري در زمينه وظيفه اصلي فقه امنيت تاكيد كرد: فقه امنيت رسالتهايي مانند توليد و ارايه مكتبهاي امنيتي اسلام را دنبال ميكند. الان در سطح دنيا مكاتب امنيتي غربي مطرح است و حتي در سطح كشور ما مكتب امنيتي كپنهاك خيلي مطرح است و مورد توجه قرار گرفته است. بنيانگذار و عمده طرح مباحث آن توسط "باريبوزان"در كپنهاك انجام شده و به همين دليل به مكتب كپنهاك مشهور شده است. غير از اين مكتب ديدگاههايي كه در حوزه امنيتي مطرح است چه در حوزه نهله رئاليستي و نئورئاليستي و يا مكاتب ايدهاليستي و نئوايداليسيتي تماما ايدههاي غربي است.
وي گفت: ما نيازمند فعال كردن رشته مطالعات اسلامي امنيت هستيم و بر اين اساس بايد مكتب امنيتي اسلام و نظريه اسلامي امنيت را ارايه دهيم؛ چنان كه در حوزه فقه سياست خارجي ميتوانيم هدف خود را ارايه نظريه سياست خارجي اسلامي و نظريه روابط بينالملل اسلامي قرار دهيم.
وي اظهار داشت: مطالعات سياسي تفسير قرآن را بايد در آينده فعال كنيم و نسبت به راهاندازي گرايشهاي تجربي سياسي نيز ما در ابتداي راه هستيم. مباحث مربوط به جامعهشناسي سياسي، اقتصاد سياسي و جغرافياي سياسي مخصوصا رشتهاي مانند مطالعات جهان اسلام كه به شدت از جايي مثل حوزه علميه و مراكز وابسته به حوزه انتظار است كه اين رشته را داشته باشند تا با وضعيت جهان اسلام به شكل مستمر و روزآمد آشنا شوند. تا زماني كه مشكلات جهان اسلام را خوب نشناسيم، نميتوانيم به شيوه روشمند راه حل را داشته باشيم.
دكتر لكزايي با اشاره به اينكه بايد رشتههاي آموزشي و پژوهشي در حوزهها فعال شود، يادآورشد: در مرحله اول بايد رشتههاي آموزشي و پژوهشي در حوزهها فعال شود، وظيفه و كار يك پژوهشگر شناسايي، ريشهيابي و شيوه حل مشكل و ارايه وضع مطلوب است، ولي عمل به آن، وظيفه رهبران ديني و سياسي است. چون امكانات دست آنها است. يك پژوهشگر، كاري بيش از پژوهش انجام نميدهد؛ ولي از نظر علمي خلاءيي كه وجود دارد اين است كه ما در اين قسمت به لحاظ آموزشي و پژوهشي هنوز جهان اسلام را به عنوان يك گرايش مطالعاتي هم نداريم تا چه برسد به يك رشته علمي.
تاسيس رشته مطالعات منطقهاي در حوزه باعث ميشود با مسائل جهان اسلام و دنيا بيشتر آشنا شويم.
مدير پژوهشكده علوم و انديشه سياسي در پاسخ به سوالي در زمينه تاسيس رشتههاي كلان خصوصا مطالعات منطقهاي در حوزه و دانشگاه خاطرنشان كرد: آن چيزي كه در دانشگاه به عنوان مطالعات منطقهاي ارايه ميشود نزديكترين رشته به بحث مطالعات جهان اسلام است كه از آن هم ميتوان استفاده كرد و اگر ما رشته مطالعات منطقهاي را در حوزه داشته باشيم باعث ميشود با مسائل جهان اسلام و دنيا آشنا شويم. با توجه به اينكه رسالت جهان اسلام يك رسالت جهاني است اين انتظار از ما ميرود كه شناسايي مسائل انسانها و مردم در نقاط مختلف را در نظر داشته باشيم و بتوانيم براي زندگي بهتر مردم از نظر مادي و معنوي و براي گسترش صلح و جلوگيري از فقر، فساد، جنگ و ناامني راه حل ارايه دهيم.
استاد علوم سياسي اضافه كرد: از حوزه علميه به عنوان پرچمدار دين اسلام اين انتظار وجود دارد كه مشكلات جهان را شناسايي و رصد كند و براي حل مشكلات و چالشها نيز راه حل ارايه دهد.
وي همچنين در پاسخ به سوالاتي در زمينه موضوع دانش سياسي گفت: بعد از پيروزي انقلاب اسلامي ضرورت پرداختن به برخي از دانشها با توجه به نقش اين دانشها در اداره جامعه و حكومت مورد توجه خاصي قرار گرفت. همينطور تغيير در برنامههاي آموزشي و پژوهشي حوزههاي علميه از منظر راهبردي بايد مورد توجه قرار ميگرفت و يكي از حوزههاي دانشي كه در ايران خصوصا در شهر مقدس قم از طرف حوزه علميه و نخبگان حوزوي ميبايست مورد توجه قرار ميگرفت، موضوع دانش سياسي با رويكرد اسلامي و بومي بود.
دكتر لك زايي خاطرنشان كرد: البته در حوزههاي علميه هميشه رويكرد اسلامي اصل است و رويكرد بومي تعريف ويژهاي دارد. رويكرد بومي هيچگاه به معناي ملي تعريف نميشود؛ بلكه اين رويكرد بيشتر رويكرد حل المسائلي دارد؛ نسبت به مسائل مسلمانان در هر جايي كه زندگي ميكنند از جمله زندگي مسلمانان در جغرافياي ايران، بر اين اساس يك توجهاي به دانش سياسي صورت گرفته و مراكزي نيز به وجود آمد كه به بحث سياست بپردازند.
وي گفت: دانش سياسي اسلام در اين رويكرد عبارت است از مؤلفههاي نظاممند، روشمند، هدفمند، معقول و منسجم كه ميخواهد جامعه را در يك مسير راهبردي هدايت كند تا با توجه به مباني اسلامي به غايت و هدفي كه از منظر ديني تعريف شده است برسند.
اين استاد حوزه و دانشگاه خاطرنشان كرد: دانش سياسي اسلام در اين رويكرد عبارت است از مؤلفههاي نظاممند، روشمند، هدفمند، معقول و منسجم كه ميخواهد جامعه را در يك مسير راهبردي هدايت كند تا با توجه به مباني اسلامي به غايت و هدفي كه از منظر ديني تعريف شده است برسند. خداوند در قرآن كريم هدف از آفرينش را ذكر كرده و مبين فلسفه و مبناي زندگي در بينش اسلامي و قرآني است. لذا با توجه به اينكه وظيفه اصلي حكومت در اسلام فراهم كردن زمينههاي عبادت خداوند متعال است. دانش سياسي اسلام نيز در اين جهت فعال است و در دانش سياسي اسلام با توجه به منابع معرفتي ما گزارههاي متنوعي داريم.
وي اظهار داشت: در دانش سياسي اسلام چون به لحاظ معرفتي هم منبع تجربه به دست ميآيد و شناخته ميشود و هم منبع وحي و هم منبع عقل و شهود، ما دانشهاي سياسي هنجاري داريم كه عمدتا از آنها به عنوان انديشه سياسي اسلام ياد ميشود كه خود آنها هم شاخههاي مختلفي پيدا ميكنند. يعني ما انديشه سياسي، فقهي داريم كه فقه سياسي شيعه و اهل سنت دو گرايش آن را تشكيل ميدهند و گرايشهاي سياسي فلسفي داريم كه شاخههايي مانند حكمت سياسي مشاء، حكمت سياسي اشراق و حكمت سياسي متعاليه از آن جمله است. انديشه سياسي كلامي نيز داريم كه به كلام سياسي شيعه، معتزله اشاعره، مرجعه، خوارج، زيديه و ديگر فرقههاي اسلامي تقسيم ميشود.
دكتر لكزايي ادامه داد: در اين قسمت از انديشههاي سياسي عرفاني ميتوان ياد كرد كه رويكردي به موضوع انسان كامل داشتهاند كارهايي از قبيل كاري كه عطار در منطقالطير ارايه كرده و يا مولوي در آثار خود به آن پرداختهاند و يا ابن عربي در فتوحات به آن توجه كرده است، شاخه هنجاري اين روش است. و يك قسمت هم محتواي آن، تبيين واقعيات است و رنگ و بوي هنجاري و ارزشي يا ندارد و يا اينكه رنگ و بوي ارزشي آن كم است كه آن شاخه گرايش تجربي سياسي است بحثهاي جامعه شناسي سياسي، جغرافياي سياسي، اقتصاد سياسي و روابط بينالملل و امثال اينها از اين قبيل ميباشند.
در حوزههاي علميه خصوصا بعد از انقلاب اسلامي عمده توجهات به سمت توليد دانشهاي سياسي با گرايشهاي هنجاري و ارزشي بوده است.
وي تصريح كرد: ما در بخش تجربي ميتوانيم از رهيافتها و نظريات ديگر دانشمندان استفاده كنيم. زيرا اگر مباحثي كه با رهيافت تجربي به دست آمده با مباني اسلامي ما در يك بسته منسجم، هدفمند و جامع تنظيم نشود، ناقص است. اگر ما در بحثهاي انديشهاي كار نكنيم باعث ميشود مباحث انديشهاي را همراه با آن مباحث تجربي بگيريم. در حاليكه در هيچ كجاي دنيا سابقه ندارد كه علوم سياسي بدون رهيافت ارزشي و هنجاري ارايه شده باشد؛ چنانكه سياستمداري نيز خالي از رهيافت ارزشي و هنجاري نيست. ليبرالسيم خود يك مكتب است و يك سري ارزشها را تعريف ميكند. ماركسيسم نيز همينگونه است و يك مكتب است و ارزشها و هنجارهاي خاصي را تعريف ميكند. اسلام نيز ارزشها و هنجارهاي خاصي را تنظيم ميكند با توجه به مباني معرفتي مطرح شده ما در برخي از اين حوزهها پيشرفتهاي خوبي داشتهايم و در برخي حوزهها ورود خاصي صورت نگرفته است.
دكتر لكزايي در پاسخ به اين سوال كه "آيا توليدات انجام شده تمامي حوزههاي دانشي مورد انتظار را در حوزه سياست پوشش داده و تبديل به علم كرده است؟"، پاسخ داد: اين برميگردد به اينكه ما علم را چگونه تعريف ميكنيم. اگر علم با گرايشات پزتويستي(اثباتگرايي) تعريف شود با توجه به اينكه در گرايشات پزتويستي فقط به يافتههاي حاصل از منبع تجربه، علم گفته ميشود.
وي گفت: آن بحثهاي انديشهاي اساسا در وادي علم قرار نميگيرند. ولي ما اين تعريف را قبول نداريم و خيلي از انديشمندان علوم سياسي نيز اين را قبول ندارند و امروز در محافل علمي اين رويكرد، يك رويكرد مردود و از رده خارج است. زيرا ما وقتي علم ميگوييم منظور ما مجموعهاي از يافتههاي منظم، روشمند، قاعدهمند و هدفمند است كه به شكل بين الاذهاني قابل بررسي و بازيابي است و اينها ميتواند از منابع تجربي يا غيرتجربي باشد و وقتي غيرتجربهاي ميگوييم اعم از منبع وحي و منبع عقل و شهود حاصل شده ميباشد. با اين تعريف ميتوانيم بگوييم ما در قم و پژوهشكده علوم و انديشه سياسي پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي دفتر تبليغات موفق شدهايم بخشي از اين گرايشها و شاخهها را با توجه به فعاليت اعضاي هيات علمي و ديگر همكاران علمي خود در حد رشته علمي به اثبات برسانيم.
وي ادامه داد: براي اولين بار موفق شديم رشته فقه سياسي را به تصويب وزارت علوم، تحقيقات و فناوري برسانيم و گروه پژوهشي را در اين زمينه با هيات علمي مشخص تاسيس و سازماندهي كنيم. اين گروه تاكنون پژوهشهاي زيادي را انجام داده و خيلي از آنها هم منتشر شده و در دسترس علاقمندان است. همين طور موفق شديم مباحث عقلي را در قالب رشته علمي و آكادميك به عنوان فلسفه سياسي به تصويب برسانيم؛ اين كاري بود كه براي اولين بار توسط اين پژوهشكده انجام شده است. در برخي از مراكز بحث فقه سياسي و فلسفه سياسي به عنوان گرايشهاي سياسي نيز فعال شده است و رشته انديشه سياسي اسلام در مقطع كارشناسي ارشد و در سطح كشور فعال شده كه عمده منابع مورد بهرهبرداري در اين رشته را پژوهشهايي كه در قم و اين پژوهشكده صورت گرفته است، تأمين ميكند.
دكتر لكزايي اظهار داشت: بخشي از حوزههاي آموزشي با كمك كساني كه در بخش حوزه و بخش دانش سياسي فعاليت ميكنند در جامعة المصطفي العالميه راه اندازي شده است. بحث فقه سياسي و فلسفه سياسي در آن جامعه راهاندازي شده است تا دانشپژوهان كه از ديگر كشورها براي تحصيل به ايران ميآيند، آموزش ببينند. ولي در بخش حوزه علميه داخل كشور هنوز اين گرايش سياسي راه اندازي نشده است.
وي در پاسخ به سوالي در زمينه ضرورت انتقال اين رشتهها از حوزه به دانشگاه گفت: براي انتقال اين رشتهها به دانشگاه يك مسيري كه در سطح ملي فعال شده است رشته انديشه سياسي اسلام است كه به صورت يك رشته كلي فعال شده؛ ولي پيشنهاد ما اين است كه اين رشته در آينده با گرايشهايي مانند فقه سياسي، فلسفه سياسي و كلام سياسي و حتي تفسير سياسي قرآن تفكيك و فعال شود.
پژوهشكده علوم و انديشه سياسي يك نماد و الگوي موفق در زمينه تلاقي، وحدت و همكاري حوزه و دانشگاه است
دكتر لكزايي همچنين در پاسخ به اين سوال كه پژوهشگاه تا چه اندازه از ظرفيت علمي نخبگان دانشگاهي استفاده ميكند، گفت: بيش از 95 درصد پژوهشگران ما داراي تحصيلات حوزوي تا مقطع خارج و تحصيلات دانشگاهي حداقل داراي دانش نامه كارشناسي ارشد در يكي از رشتههاي مرتبط با فعاليتهاي علمي پژوهشكده ميباشد. از اين رو ميتوان از پژوهشكده علوم و انديشه سياسي به عنوان نماد و الگوي موفق در زمينه تلاقي و همكاري حوزه و دانشگاه نام برد. البته اين مساله ضرورت علمي هم دارد و ضرورت علمي آن از آنجا ناشي ميشود كه در حوزه علوم سياسي بحث شناخت موضوعات مبتلابه يك امر اساسي است و اگر دوستاني كه ميخواهند در اين حوزه پژوهش انجام دهند با موضوعات سياسي و مسائل مستحدثه به شكل اساسي آشنا نباشند، نميتوانند پاسخ مطلوب ديني را به اين سوالات و موضوعات ارايه دهند. از اين جهت ضروري است كه اين تلفيق در مورد پژوهشگران و اعضاي هيات علمي رعايت شود.
وي تصريح كرد: پروژههايي كه توسط پژوهشكده انديشه سياسي به بهرهبرداري رسيده و در اختيار جامعه علمي قرار گرفته بيش از 70 پروژه است و برخي از آنها پروژههاي جهاني است. مثلا بحث سياست متعاليه كه توسط پژوهشكده مطرح شده از يك ظرفيت جهاني برخوردار است. با توجه به اين منابع معرفتي ميتوانيم بگوييم كدام توليد از ظرفيت ارايه به جهانيان برخوردار است و كدام توليد ظرفيت سطوح ديگري را دارد. به عنوان نمونه وقتي كه ما يك انديشه و فكري را ارايه ميكنيم كه از منبع تجربه استفاده ميكند و بحثي مانند جامعهشناسي سياسي ميتوان آن را به همه جهانيان ارايه كرد. همينطور وقتي يك بحثي را ارايه ميدهيم كه منابع آن فلسفي ـ عقلي است، ميتوانيم از طريق آن با جهانيان گفتوگو كنيم.
اين پژوهشگر و استاد برجسته حوزه و دانشگاه يادآورشد: زماني كه ما يك بحث فقهي انجام ميدهيم و كاري را در حوزه فقه سياسي انجام ميدهيم با توجه به اينكه عمده منابع ما در آن قسمت نقلي و وحي است به صورت اوليه مسلمانان خود را مخاطب اين تحقيق ميدانند و ما كه اين تحقيق را انجام ميدهيم در مرحله اول مخاطب مسلمان را در نظر داريم، براي همين است كه وقتي در حوزه فقه سياسي فعاليت ميكنيم، حوزه جهان اسلام اعم از شعيه و سني مورد نظر ما است؛ اما زماني كه از فلسفه سياسي و يا از علوم سياسي با گرايش تجربي بحث ميكنيم اينجا يافتههايي كه داريم براي كل جهانيان مفيد است و همه جهان مخاطب ما هستند.
دكتر لكزايي اظهار داشت: يكي از ايدههايي كه در پژوهشكده توليد شده و همايشي را در اين جهت برگزار و برخي از يافتههاي آن نيز تاكنون در چند شماره مجله داراي درجه علمي از جمله فصلنامه علوم سياسي، فصلنامه دانشگاه اسلامي و فصلنامه پژوهش و حوزه منتشر شده و بعضي هم به صورت كتاب در دست نشر است، از يافتههاي اين همايش بهره بردهاند حاصل نشستهايي بود كه با آيت الله جوادي آملي داشتيم و پنج نشست آن منتشر شده در قالب جلد اول سياست متعاليه از منظر حكمت متعاليه منتشر شده است. اين يك توليد جهاني بود و ما با برخي از محافل خارج از كشور اين ايده را مطرح كرديم و مورد استقبال قرار گرفته است.
اگر بخواهيم در حوزه علوم سياسي روي پاي خود بايستيم و به مكتب خود تكيه كنيم، چارهاي نداريم جز اينكه منظومه علوم سياسي را در حوزه تجربي، عقلي، فلسفي، هنجاري و ارزشي توليد و ارايه كنيم.
وي اظهار داشت: ما بايد فراتر از يك جغرافيا و معرفت خاص كار كنيم و با متفكران دنيا نيز وارد گفتوگو شده و از ظرفيت فلسفه اسلامي در اينجا خوب استفاده كنيم. اگر بخواهيم در حوزه علوم سياسي روي پاي خود بايستيم و به مكتب خود تكيه كنيم، چارهاي نداريم جز اينكه روي علوم سياسي در حوزه تجربي، عقلي، فلسفي، هنجاري و ارزشي به عنوان يك منظومه سرمايهگذاري توليد و ارايه نماييم و با ديگران در سطح دنيا وارد گفتوگو شده و يافتههاي آنها را مورد توجه قرار دهيم و در يك تعامل علمي به يافتههاي جديدتري برسيم.
در آينده لازم است رشتههايي در منظومه علوم سياسي تأسيس و از فربه شدن رشته فقه سياسي كاسته شود.
وي با اشاره به اينكه برخي از رشتهها بايد تاسيس و روي آنها كار شود، گقت: تاسيس برخي رشتهها نيازمند زمان است تا زماني كه بخواهد مطرح شود. يكي از اين رشتهها كه بايد به شكل مستقل در آينده مورد مطالعه قرار گيرد مجموعه گرايشهايي است كه از فقه سياسي بايد تفكيك شود. الان رشته فقه سياسي يك حالت بسيار فربهاي دارد. ما در فقه سياسي موجود هم گرايشات حقوقي و هم سياسي داريم. لذا اگر كارها بخواهد به صورت تخصصي دنبال شود بايد يك سري زير رشتههايي را به شكل مستقل مورد توجه قرار دهيم و در آينده به شكل رشتههاي مستقل پيگيري شوند.
جهاني سازي اسلام بايد مورد توجه رهبران ديني كشورهاي اسلامي قرار گيرد
وي همچنين در پاسخ به سوالي در زمينه جهانيسازي اسلامي گفت: رسالت دين اسلام اين است كه جهاني شود و از اول كه پيامبر اسلام(ص) مبعوث شد، بحث جهاني بودن اين دين هم مطرح بود، ما در دين اسلام مساله جهاني بودن را داريم كه ترديدي در اين بحث وجود ندارد، دين خاتم است و پيامبر، پيامبر خاتم است و دين اسلام دين جهاني است.
دكتر لكزايي خاطرنشان كرد: اگر معتقديم كه اسلام دين جهاني است كه قطعا اينگونه است، رهبران جهان اسلام اين نكته را بايد در نظر داشته باشند و بايد الزامات اين جهاني بودن را فراهم نمايند. بعد از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران قدمهاي بزرگي در اين زمينه برداشته شده است ولي ما به ميزان اقدامات سياسي و مذهبي كه انجام ميدهيم بايد اقدامات علمي، معرفتي و دانشي نيز توجه داشته باشيم در دنياي امروز بسياري از مسائل راهحلهاي انديشيده شده، روشمند و علمي دارد و ما اگر بتوانيم دانشهايي را تاسيس كنيم كه به ما در جهت تحقق آموزههاي اسلام در سطح جهان مطرح كند بسيار مفيد است و بايد اين مسيرها را برويم.
وي گفت: به عنوان كسي كه در كنار دروس اسلامي (حوزه علميه)، در رشته تخصصي علوم سياسي نيز فعال هستم، در حوزه علوم سياسي جاي خالي اين رشتهها را احساس ميكنم و اگر اين رشتهها در بخش آموزش و پژوهش فعال شود و البته در آغاز در بخش پژوهش فعال شود تا بتواند متون آموزشي و زمينههاي لازم براي تاسيس اين رشتهها در حوزه آموزش فراهم كند از اين مسير ميتوانيم به ايده تحقق جهاني آموزههاي اسلامي كمك و تكليف خود را انجام دهيم.
دكتر لكزايي همچنين در پاسخ به اين سوال كه "چرا با وجود ظرفيتهاي بزرگي كه اسلام در اختيار دارد، ولي درك جهان امروز از اين دين ناقص است؟، پاسخ داد: به دليل اينكه ما اسلام را كامل معرفي نكرديم درك دنياي امروز از اسلام ناقص است، حضرت امام خميني(ره) در آغاز بحث ولايت فقيه خود بيان كرده است كه چرا جهان اسلام در اين وضعيت نامساعدي به سر ميبرد و نه تنها در كشورهاي غير اسلامي بلكه در خود جهان اسلام ما مشكل داريم؟ ايشان سه دليل از جمله استعمار، صهيونيسم و بحث معرفي ناقص اسلام را مطرح كردند. اين بيان امام(ره) نكتهاي دارد كه به مباحث سياسي ما مربوط ميشود و وقتي قرآن را ملاحظه ميكنيم ميبينيم كه مباحث اجتماعي، حكومتي، اقتصادي، قضايي و حقوقي همه را دارد ولي در وضعيت فعلي جهان اسلام كه نگاه ميكنيم ميبينيم كه غلبه مباحث با مباحث فردي است و اينكه درك ناقصي از اسلام وجود دارد. بخشي از آن به معرفي ناقص ما از اسلام برميگردد.
وي اظهار داشت: ما در واقع به سهم خود بايد در جهت معرفي كامل اسلام تلاش كنيم. اسلام يك مكتب و سيستم است و بستهاي جامع، كامل، منظم و مستقل براي هدايت انسان است. در جايي كه نگاه سيستمي وجود دارد اگر به بخشي از سيستم توجه كنيم و بخش ديگري را ناديده بگيريم، سيستم نميتواند فعاليت كند. وقتي نگاه ما سيستمي است بايد كل سيستم حركت كند. در اسلام احكام فردي، اجتماعي، تربيتي، حقوقي، جزايي و اقتصادي وجود دارد. بايد مجموعه را با هم باور و در عمل خود پياده كنيم تا تأثيراتي كه خداوند متعال وعده داده است را در جوامع انساني شاهد باشيم.