«فرانسيس آندريان» اهل كشور مالاگاسكا است. بعد از تحقيقات گسترده در مورد دين مبين اسلام، مسلمان شده و به مكتب اهل بيت (ع)گرايش پيدا كرد. ايشان بعد از مسلمان و شيعه شدن نام ياسر را براي خود انتخاب كرد و هم اكنون در قم مشغول تحصيل علوم ديني ميباشد. آنچه در پي ميآيد حاصل گفت و گوي خبرنگار اداره همكاريهاي علمي و بين الملل با ايشان ميباشد.
جناب آقاي آندريان، چه اتفاقي افتاده كه شما به فكر تغيير دين خود افتادهايد و در نهايت دين مبين اسلام و مكتب اهل بيت(ع) را انتخاب كردهايد؟
من تا سن 17 سالگي تحت تاثير آموزههاي دين مسيحيت و خانواده خود بودم و غسل تعميد و شرح رباني را نيز انجام دادم و به صورت مرتب در كليسا نيز حضور پيدا ميكردم. كتاب انجيل را زياد مطالعه ميكردم ولي ناگهان جرقه هايي در ذهن من ايجاد شده و به دين مبين اسلام و مذهب تشيع گرايش پيدا كردم.
زماني كه مسيحي بودم باورم اين بود كه حضرت عيسي(ع) به آمدن يك منجي بعد از خود بشارت داده است. اين مساله ذهن مرا به خود مشغول كرده بود كه اين منجي چه كسي است و چرا تاكنون نيامده است؟ و در نهايت تصميم خود را به صورت جدي گرفتهام كه بايد از اين كسي كه حضرت عيسي(ع) معرفي كرده بود، پيروي كنم، وقتي با دوستان و خانواده در اين زمينه بحث ميكرديم، يكي ميگفت آن منجي جبرائيل است، ديگري شخص ديگري را مثال ميزد پاسخهايي كه دريافت ميكرديم خيلي قانع كننده نبود. چرا كه بعد از حضرت عيسي(ع) كسي در مسيحيت نيامده كه راه ايشان را ادامه دهد و هر روز جرقهاي جديد در ذهنم ايجاد ميشد.من سوالات زيادي از خانواده خود در مورد دين مسيح مطرح ميكردم و چند نفر ديگر از دوستانم نيز از من سوالاتي ميكردند ولي هيچ كدام از پاسخ ها، قانع كننده نبود. در جايي كه درس ميخواندم اكثر دوستان پيرو اديان و مذاهب ديگر بودند و اين خيلي به ما كمك كرده است تا بتواند دنبال حقيقت برويم و تحقيقات خود را در مورد پروتستان بيشتر كردم. هر روز با چند نفر از پيرون اديان و مذاهب مختلف در مدرسه بحث ميكرديم و در زمان بحث و گفت و گو هر كس از عقيده خود دفاع ميكرد. در آن جلسات، يكي از اساتيد گاهي صحبت موثري را بيان ميكرد و سخنان او تاثيرات زيادي روي من گذاشته بود. بيشتر مباحث ايشان در مورد حضرت عيسي مسيح بود. روزي از ايشان سوال كردم كه آيا فرد مسلماني را در اينجا ميشناسيد؟ گفت، بله، در محل ما يك روحاني مسلمان به نام" شيخ اسماعيل" زندگي مي كند و گاهي سوالات خود را از او مي پرسيدم و پاسخهاي قانع كنندهاي ارايه داده بود. در آن زمان تبليغات عليه مسلمانان و شيعيان بسيار زياد بود وقتي من از اسلام حرفي زدم همه ميگفتند اسلام دين تروريست و خشونت است و متاسفانه بعد از 11 سپتامبر ذهنيت ما، نيز نسبت به اسلام از بين رفته بود.ولي تصميم گرفتم به هر طريق كه شده پيش شيخ اسماعيل بروم و سوالات خود را از او مطرح كنم. وقتي پيش ايشان رفتم بدون مقدمه به من گفت، آيا دين ما را قبول ميكني؟ من گفتم اين دين شما را اصلا قبول ندارم شما از تروريستها هستيد و حضرت عيسي مسيح را كشتيد و به خاطر آن عزاداري ميكنيد. شيخ اسماعيل در پاسخ گفت: اگر چيزي بگويم شما قبول ميكنيد، گفتم در صورتي كه حرف شما معقول باشد ميپذيريم. ايشان شروع به صحبت كرد و گفت: از حضرت آدم تا امروز خداوند براي عالم شريعت فرستاده و كار خداوند هدايت مردم است و اين هدايت در دين توسط يك پيامبر(ص) انجام ميشود و براي هر زمان و دورهاي يك پيامبر و شريعتي بوده است و اين دوره به حضرت عيسي(ع) رسيده و ايشان هم رفتند براي ايشان نيز جانشيني ديگري آمده است ولي چون انجيل شما تحريف شده خيلي چيزها حذف و اضافه شده و كار نيز مبهم شد. متاسفانه در مسيحيت، انجيل تحريف شده و براي بسياري از سوالات پاسخ منطقي وجود ندارد و ميان ارتدوكسها و كاتوليكها نيز اختلاف وجود دارد. ولي شيخ اسماعيل با تكيه بر قرآن كريم، به صورت مستدل به سوالات من پاسخ دادند و پاسخ هايي او در مورد پيامبران تا حدودي، براي من قانع كننده بود. بنده نيز به ايشان گفتم ما هم قبول ميكنيم.چون در قرآن ميان انبياء تفاوتي وجود ندارد. يعني عيسي(ع) يا موسي( ع) هركدام يكسان هستند. شيخ اسماعيل آيهاي از قرآن تلاوت كرده و گفت اين آيه نشانه پيامبري حضرت عيسي(ع) است و براي ما حجت بوده و ميپذيريم و در قرآن كريم نيز عين همين آيهاي كه حضرت عيسي (ع) تلاوت كرده، را داريم آن آيه كه تشريح ميكند حضرت عيسي به حواريون خودش فرمود: كه بعد از من يكي به اسم احمد خواهد آمد. تعجب كردم كه دين اسلام كه من در مورد آن به صورت ديگر فكرميكردم چنين آيات روشني دارد. ابتدا از شيخ اسماعيل معذرت خواهي كردم و به اين نتيجه رسيدم كه اسلام حق است و اكثريت مردم در اشتباه هستند. وقتي از شيخ اسماعيل سوال كردم كه چگونه شما را به تروريست متهم مي كنند، پاسخ داد: ما تروريست نيستيم بلكه دين ما انسانها را به سمت انسانيت ميكشاند. از همين جا استارت مسلمان شدن ما زده شده و بعد از آن نيز چندين مرتبه براي مشورت گرفتن پيش ايشان رفتم تقريبا به مدت دو ماه، سوالات زيادي را با ايشان مطرح كردم پاسخ هاي او قانع كننده بود و بعد از آن ذهنيت ما نيز از دين قبلي عوض شده و رسما مسلمان شدم وقتي براي تحقيقات بيشتر از اسلام كاوش كردم دريافتم كه دين اسلام مذاهب ديگري نيز دارد براي انتخاب مذهب خود نيز با بسياري از افراد مسلمان كه شيخ اسماعيل به من معرفي كرده بود نيز مشورت كردم و در اين مدت كه دنبال مطالعه و مشورت براي انتخاب مذهب بودم به نكات زيادي در مكتب اهل بيت( ع) برخورد كردم ولي چيزي كه بيش از همه، بنده را مجذوب اين مكتب كرده، اخلاق و كردار ائمه اطهار(ع) است. بنده زندگي همه ائمه اطهار(ع) را مطالعه كردم همه داراي جذابيت هاي خاصي است اما از ميان آنها زندگي حضرت علي(ع)، حضرت امام حسن(ع) و امام حسين (ع) را بيشتر مورد مطالعه قراردادم و بيشترين تاثير را سلوك اين بزرگان در شيعه شدن من داشتند. بعد از پيوستن به مكتب اهل بيت(ع)، به حوزه پايتخت آمديم .در پايتخت چند حوزه شيعه و مكتب خانه اهل تسنن وجود دارد. يك مدرسه شيعه از طرف سازمان ارتباطات تاسيس شده است. بنده و يك سال و نيم در آنحا درس خواندم و چيزهاي جديدي را ياد گرفتم و عقيده خود را تثبيت كردم و توفق شده كه اكنون شيعه شوم و هيچ شبههاي در مورد اسلام و شيعه ندارم.
در انتخاب راه سختي كه در پيشگرفتهايد چه چيزيهاي بيش از همه، به شما كمك كرده است؟
زماني كه ما مسيحي بوديم باورمان اين بود كه حضرت عيسي(ع) به آمدن يك منجي بعد از خود بشارت داده است. اين مساله ذهن مرا به خود مشغول كرده بود كه اين منجي چه كسي است و در نهايت تصميم خود را به صورت جدي گرفتهام كه بايد از اين كسي كه حضرت عيسي(ع) معرفي كرده بود، پيروي نمايم، ولي از اينكه آن منجي چه كسي بود متحير شده بودم، وقتي در اين زمينه با دوستان بحث ميكرديم، يكي ميگفت آن منجي جبرائيل است، ديگري فلان شخص را بيان ميكرد، پاسخ هايي كه در اين زمينه دريافت ميكردم خيلي قانع كننده نبود. چرا كه بعد از حضرت عيسي(ع) كسي نيامده كه راه ايشان را ادامه دهد. اين مساله ذهن ما را بيشتر به خود مشغول كرده و جرقهاي در ذهنم ايجاد نمود، من اين سوال را از خانواده خود مطرح كردم و چند نفر ديگر نيز در اين زمينه سوال داشتند، ولي پاسخ مثبتي دريافت نميكرديم و يا پاسخها خيلي قانع كننده نبود و اذهان ما به سختي مشغول شدهاست. وقتي از آن فرد مسلمان در مورد اين منجي سوال كردم گرههاي ذهنيام باز شده است.
روزي يكي از دوستان خاطرهاي نقل كرد كه براي تفريح كنار دريا رفته و در آنجا يك كودك نيز مشغول بازي بود و از دريا با مشتهاي كوچك خود آب ميگرفت و در يك سوراخ كوچك ميانداخت، تعجب كرديم كه بچه چه كار ميكند، وقتي از آن بچه سوال كردم مگر مي شود كه دريا به اين بزرگي را در اين سوراخ كوچك ريخت، ايشان پاسخ داد، پس شما چگونه ميتوانيد دنيا به اين بزرگي را در دين مسيحيت خلاصه كنيد؟ اين يك جرقه ديگري در اذهان ما ايجاد كرده بود و روي حرفي كه كودك، به فكر فرو رفته بوديم و ذهن ما نيز پيوسته درگير پاسخ به سوال اين كودك بود.
ابتدا تا چه اندازه تصور ميكرديد راهي را كه انتخاب نمودهايد به منزل مقصود برسد ؟
هركس با نيت خالص دنبال حقيقت و هدف خاصي باشد به هدف خواهد رسيد و بر اساس اين عقيده، در راهي كه انتخاب نمودم ثابت قدم حركت كرده و به نتيجه رسيدهام و به همه كساني كه هنوز فرصت استفاده از چشمه زلال اهل بيت(ع) را پيدا نكردهاند توصيه ميكنم اگر قصد رسيدن به حقايق و بهشت برين را دارند راه آن پيروي از مكتب اهل بيت(ع) است، حتي اگر سختيها ودشواريهايي پيش روي شما باشد. راه بسيار سخت و پرپيچ و خم است ولي نتيجه بسيار شيرين است. بنده ابتدا تصور نميكردم بتوانم به هدف نهايي خود دست پيدا كنم ولي با توكل و عنايت خداوند نتيجه حاصل شد و به جوانان كه هنوز توفيق نجات نداشتهاند توصيه كنم اگر محكم حركت كنيد به مقصد نهايي خواهيد رسيد.
در راهي كه انتخاب كرده بوديد در طول مسير با چه موانعاي روبه رو شدهايد و خانواده و دوستان نسبت به مسلمان شدن شما چه واكنشي داشتند؟
از مسير طولاني مسيحيت تا مسلمان شدن و در نهايت گرايش به مكتب اهل بيت(ع)، موانع زيادي سد راه من بود، از يك طرف كشور ما اسلامي نبود و در آنحا جمعيت مسلمانان بسيار كم و در اقليت هستند، ولي بارها حرفهاي زيادي در مورد دين اسلام شنيده بودم، اما براي كساني كه در آن شرايط قصد دارند دين خود را تغيير دهند، مشكلات زيادي وجود داشت.
ما در كشور خود امكانات كافي در اختيار نداشتيم وقتي با شبههاي مواجه ميشديم دسترسي به كتابهاي اسلامي نيز براي ما سخت بود، بعد از اينكه به دين مبين اسلام گرايش پيدا كردم، اولين واكنشها از طرف خانواده متوجه من شده بود، البته حق با آنها بود چون فكر ميكردند كه دين اسلام، ديني ضد بشري و تنها مخصوص عربها ميباشد و اعتقاد داشتند كه دين اسلام ترويستها را تربيت ميكند. در 11 سپتامبر به دليل تبليغات منفي غربيها، اذهان مردم نسبت به دين اسلام بسيار بد شده بود، ولي بنده، همه سختيها را تحمل كردم و تلاش نمودم پاسخ هر شبههاي كه در مورد دين اسلام داشتم، را پيدا كنم، و خدا را شكر ميگويم كه امروز حقايق براي من روشن شد. در مسير مسلماني حركت كرده و به مكتب اهل بيت(ع) پيوستم، در مسير تغيير دين، ثبات قدم بسيار مهم است كه بنده از اين مرحله با موفقيت عبور كردم. بنابراين كساني كه تازه به دين مبين اسلام گرايش پيدا ميكنند در مرحله اول، بايد ثبات قدم داشته باشند.
واكنش خانواده به مسلمان شدن من
بعد از اينكه به دين مبين اسلام گرايش پيدا كردم، اولين واكنشها از طرف خانواده متوجه من شده بود، البته حق با آنها بود چون فكر ميكردند كه دين اسلام ديني ضد بشري و تنها براي عربها ميباشد و به اين باور داشتند كه دين اسلام ترويستها را تربيت ميكند، چرا كه در 11سپتامبر به دليل تبليغات منفي، اذهان مردم را نسبت به دين اسلام بدبين كرده بودند. زماني كه آنها متوجه شدند من ديگر دين مسيحيت و كليسا را رها كرده و مسلمان شدم، از من سوال ميكردند چرا دنبال دين عربها ميرويد، چون اكثر مسلمانان در آن كشور عربها، هنديها، پاكستانيها و بيشتر مهاجران هستند. آنجا ميگفتند دين اسلام دين عربها وهنديها ميباشد. رفتارهاي آنها نيز نسبت به بنده تغيير پيدا كرده بود ولي در نهايت به هدف خود دست پيدا كردم و دنبال هستم خانواده را نيز در اين مسير هدايت كنم.
نقش انقلاب اسلامي ايران را در بيداري اسلامي چگونه ارزيابي ميكنيد؟
اگر انقلاب اسلامي ايران به پيروز نميرسيد، امروز شيعه و اسلام در موضع قدرت نبودند. بنابراين پيروزي انقلاب باعث ترويج بيشتر اسلام در سراسر جهان شده است. شجاعت، تاثيرگذاري و حق طلبي حضرت امام خميني(ره) باعث پيروزي انقلاب اسلامي و تغيير معادلات جهاني شده است و اين انقلاب دستاوردهاي فراواني در عرصه جهاني داشته است، حضرت امام راحل به عنوان بزرگ مرد جهان اسلام با شجاعت توانست اسلام و قرآن را در جهان احياء كند، ما تنها يك درس به نام انديشه سياسي امام خميني(ره) را مطالعه ميكنيم، ولي اين انديشه سياسي كه ما ميخوانيم با اقداماتي كه امام راحل در سطح كلان انجام داده است هيچ گونه مطابقت و سنخيتي ندارد.
نقش امام راحل در بيداري جهاني
حقيقت امام راحل و انديشه سياسي ايشان بالاتر از چيزي است كه ما تصور ميكنيم، انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام راحل يك انقلاب جهاني بود و امروز به بركت وجود رهبري معظم انقلاب، جمهوري اسلامي به افتخاري براي مستضعفان و محرومان جهان تبديل شده است.
ديدگاه شما در مورد ولايت فقيه چيست؟ و تا چه اندازه حاضر هستيد از جايگاه ولي فقيه در كشور خود دفاع كنيد؟
جان ما فداي رهبر انقلاب اسلامي است و هر فرماني كه ايشان صادر فرمايند از او اطاعت خواهيم كرد و حتي حاضر به جانفشاني نيز ميباشيم. حضرت الله خامنهاي ولي امر مسلمين هستند و همه بايد از ايشان اطاعت كنيم.
ولايت فقيه سرچشمه بزرگ هدايت و نماد اقتدار جهان اسلام
ولايت فقيه سرچشمه بزرگ هدايت و نماد اقتدار جهان اسلام است و حضور رهبري در راس نظام، براي پيشبرد اسلام ناب، امري مهم و تاثيرگذار است، ساير كشورهاي اسلامي بايد با الهام از جمهوري اسلامي در برابر دشمنان مقاومت و ايستادگي كنند، در گذشته برخي كشورها فكر ميكردند كه راه سعادت آنها پيروي از آمريكا است، ولي امروز متوجه شدهاند كه آمريكا تنها دنبال منافع مادي خود مي باشد. حمايتهاي جمهوري اسلامي از كشورهاي مظلوم بيشتر معنوي بوده و سعادت مردم را دنبال ميكند، ايران دنبال پيروزي همه كشورهاي اسلامي ميباشند.
وظيفه مسلمانان جهان در قبال جمهوري اسلامي و دفاع از ولايت فقيه چيست؟
ولايت فقيه حاكم اسلامي است و دفاع از كشورهاي اسلامي بر متدينين واجب است و بايد در همه حال از نظام اسلامي پشتيباني كنيم، طلاب غيرايراني هميشه با حضور در راهپيماييهاي مختلف مانند 22 بهمن حمايت خود را از انقلاب اسلامي اعلام كرده و ميكنند. مسلمانان اعم از شيعه و سني از جمهوري اسلامي ايران انتظارات زيادي دارند، هرچند كه برخي فرقههاي اهل سنت بيشتر به سمت عربستان گرايش دارند ولي ايران كانون و اميد اصلي شيعيان و مسلمانان جهان ميباشد، همانگونه كه شيعيان ساير كشورها از جمهوري اسلامي ايران انتظار حمايت دارند در شرايط حساس، آنها نيز اين كشور را تنها نخواهند گذاشت و اگر جمهوري اسلامي از طرف دشمنان تهديد شود، شيعيان سكوت نخواهند كرد.
انتظار شما از حوزه علميهها خصوصا در مباحث بينالمللي چيست؟
حوزه علميه قم چون حامل پرچم شيعه است وظايف زيادي بر عهده دارد، هر زمان كه از شيعه ياد ميشود اذهان متوجه حوزه علميه قم ميشود، ما نيز تابع اين حوزهها مي باشيم. ولي هم حوزههاي علميه و جامعه المصطفي العالميه بايد بهتر از گذشته كار كنند، متاسفانه امروز دشمن اسلام و شيعه زياد هستند ما براي مقابله با اين دشمنيها و پيشبرد اهداف اسلام، تلاش كنيم و يقين داشته باشيم روزي خواهد رسيد كه زحمتهاي ما به ثمر خواهد نشست.
ايران مركزيت اسلام شيعي
مركزيت اسلام شيعي در ايران است، محرومان و آزادي خواهان جهان خصوصا شيعه انتظارات زيادي از اين كشور دارند، ايران و حوزههاي علميه اميد اول مسلمانان و شيعيان در خارج هستند، روحانيت براي پيشبرد اهداف اسلام در كشورهاي مختلف جهان تلاش كنند، هر روز شبهات زيادي در جهان توسط دشمنان مطرح ميشود، بنابراين حوزه علميه بايد بتواند پاسخگوي نيازهاي روز جامعه باشد، اگر حوزه فعاليتهاي خود را گسترش ندهد و در برابر شبهات بيتفاوت باشد مردم دچار ترديد خواهند شد. امروز حوزههاي علميه براي پر كردن خلاءهاي ايدئولوژيك در جهان بايد بيشتر تلاش كنند. همه ما امروز براي دفاع از اسلام وظيفه داريم و هر كسي كه ادعاي مسلماني ميكند بايد از حريم خود يعني اسلام دفاع نمايد. كساني كه در سطح گستردهتري در فضاهاي بينالمللي مشغول فعاليت ميباشند بايد در اين زمينه تلاشهاي گستردهتري انجام دهند. اينكه ما تنها مشغول جدال با ديگران باشيم، فايده ندارد، بلكه تنها وقت ما تلف ميشود، ما حقايق مكتب اهل بيت(ع) را به ديگران معرفي كنيم و براي پر كردن خلاء هاي ايجاد شده در غرب، برنامهريزي شود.
در اين مدت كه با قرآن كريم آشنا شدهايد و آن را مورد مطالعه قرار دادهايد چه تفاوتي ميان اين كتاب آسماني وكتاب انجيل يافتيد؟
در ابتدا كتاب انجيل را زيادي مطالعه كردم و روي برخي مباحث اين كتاب با برخي دوستان مباحثههايي انجام دادم و از تفاوتهايي كه ميتوان ميان كتاب انجيل و قرآن كريم مشاهده كرد اين است كه كتاب قرآن فراتر از انجيل است و انجيل تحريف شده و اختلاف ميان پيروان مسيحيت مانند ارتدوكسها و پروتستانها بيانگر اين مساله مهم است. ظرفيتهايي كه در قرآن كريم وجود دارد در انجيل يافت نميشود، با توجه به اينكه قانون خداوند در دين مبين اسلام كامل شدهاست براي رسيدن به خداوند، بايد با قرآن كريم انس گرفت. كتاب انجيل را زياد مطالعه كردم خلاءهاي زيادي در اين كتاب وجود دارد .اگر خود انجيل را مطالعه كنيم چون توسط شخصي به نام پولس جمع آوري شده و ايشان نظرات خود را نيز دخيل داده است تحريف در آن نمايان است. داستانهايي كه انجيل نقل ميكند با داستانهايي كه در قرآن كريم نقل شده است تفاوت دارند بنابراين قرآن كريم از نظر جامعيت، فصاحت و بلاغت بالاتر از انجيل است ولي جملات دو پهلو در انجيل زياد است، مشكلترين مساله در مورد انجيل اين است به جاي در دست بودن اصل آن، ترجمه اين كتاب موجود است و نظريات مترجم و نويسنده در آن لحاظ شده است. ولي قرآن كريم اينگونه نيست. برخي مباحث به صورت مشترك بين قرآن كريم و انجيل آمده است ولي قرآن كاملتر ميباشد، به عنوان نمونه داستان حضرت يوسف هم در قرآن كريم و در كتاب انجيل آمده است ولي قرآن كريم كاملتر، فصيحتر و بليغتر از انجيل آن را مطرح كرده است.قرآن كريم پيشگويي دارد ولي انجيل ندارد.
دشمنان امروز به شدت براي ترويج قرآن هراسي و اسلام هراسي تلاش ميكنند و ميخواهند مردم را نسبت به اين دين مبين بدبين كنند، يهوديان بيشتر اين هدف را دنبال ميكنند علت آن هم گرايش روزافزون مردم به اين دين آسماني ميباشد.
وضعيت مسلمانان در كشور شما چگونه است؟
نزديك به هفت درصد از مردم كشور ما، مسلمان هستند و از اين هفت درصد، شيعيان نيز در اقليت هستند و اكثريت جمعيت اين كشور را مسيحيان تشكيل ميدهند، در كشور ما حاكميت كاري به پيروان مذاهب ديگر ندارد. پيروان هر مكتب، آزادي فعاليت دارند. برخي حتي يك دين جديد براي خود ايجاد كردند و تا زماني كه مخالف سياستهاي دولت كاري را انجام ندهند آزادي دارند. متاسفانه چون كشور ما از قبل تحت سلطه استعمار بوده و تفكرات غربي حاكم ميباشد، سطح فكري مردم از نظر سواد خيلي پايين است به همين دليل غرب نفوذ زيادي در آنجا دارد، خرافات نيز زياد شده است.
چرا برخي دنبال ترويج اسلام هراسي در جهان هستند؟
كساني كه از دين اسلام هراس دارند ميترسند كه مبادا روزي اسلام زمين و زمان را به دست گيرد و آنها نتوانند خواستههاي خود را به دست آورند، پيام دين مبين اسلام اين است كه همه انسانها يكي هستند و ميان آنها تفاوتي وجود ندارد و برتري با ايمان است كه هرگز پرهيزگارتر است نزد خداوند گراميتر ميباشد. امروز غربيها اسلام ستيزي و اسلام هراسي را به شدت ترويج ميكنند. آنها در اين توهم هستند كه قوم برتر هستند. متاسفانه عملكرد سلفيها و وهابيها نيز به اسلام ضربه ميزند، طبق برخي اسناد، وهابيون با همكاري انگليس دنبال اين هستند كه اسلام را تضعيف و جلو پيشرفت اين دين را بگيرند. بعد از غربيها، وهابيت تخريبگر اسلام حقيقي هستند. امروز كشورهاي غربي تلاش گستردهاي براي تعضيف اسلام به راه انداخته و نقطه شروع آن 11سپتامبر بود ولي به دليل بيداري مسلمانان، آنان كاري از پيش نمي برند.
پيروزيهاي اخير حزب الله لبنان و مردم مظلوم غزه بر رژيم غاصب اسرائيل چه تاثيري در معادلات سياسي و ايدئولوژيك جهان داشت؟
در جنگ 33 روزه، پيروزي حزب الله مهم بود در آن زمان يكي از نزديكان من كه در وزارت علوم مشغول فعاليت است، به من گفت شما مسلمانان آدم ميكشيد، ظالم هستيد و حقيقت را برعكس جلوه ميدهيد. آنها اسرائيل را مظلوم و فلسطينيها را غاصب ميدانند.
او به من مي گفت: چرا شما مسلمانان، دست از سر اسرائيل برنميداريد و اجازه نميدهيد آنها مثل مردم عادي زندگي كنند، اسرائيل از سرزمين خود دفاع ميكند. سخنان ايشان نشان ميدهد كه غرب تلاش گسترده اي را براي مظلوم نمايي اسرائيل به كار گرفته است. در مقابل ما مسلمانان وظيفه داريم در سطح وسيعي، از مظلوميت فلسطين دفاع كنيم.
زماني كه شما در مورد دين مسيحيت دچار شك و ترديد شدهايد آيا به جز اسلام، گزينه ديگري نيز مد نظر شما بود؟
قبل از مسلمان شدن دوستاني داشتم كه مبلغ مذاهب و اديان ديگري مانند بودايي و هندو بودند، اين گزينهها نيز مد نظر من بود ولي بعد از تحقيقات گسترده، متوجه شدم آنها بت پرست هستند و مطالعات خود را در زمينه اسلام آغاز كردم و در نهايت نتيجه رسيدم. اگر در مورد دين اسلام به نتيجه نميرسيدم به دين مسيحيت باز ميگشتم.
چه اتفاقي افتاده كه به فكر افتاديد براي تحصيل علوم ديني، كشور ايران و شهر مقدس قم را انتخاب نماييد؟
بعد از اينكه رسما مسلمان شدم دنبال اين بودم كه در مورد مذاهب اسلامي نيز شناخت بيشتري پيدا كنم . براي اين كار نزد (شيخ اسماعيل) همان فرد مسلماني كه از ابتدا به من، بسيار كمك كرده بود، رفتم در اين زمينه با او گفت و گو كرده و مذهب شيعه را انتخاب كردم.
من قرآن كريم را نزد شيخ اسماعيل( فردي كه مسبب اصلي اسلام آوردن من شد) ياد گرفتم، بعد از آن به حوزه پايتخت كشور خود مهاجرت كردم.در پايتخت چند حوزه شيعه و مكتب خانه اهل تسنن وجود دارد. مدارس شيعه، از طرف سازمان ارتباطات تاسيس شد، مدت يك سال و نيم در آنحا درس خواندم و چيزهاي زيادي در آنجا ياد گرفتم و در اين مدت موفق شدم كه عقيده خود را تثبيت نمايم، اكنون هيچ شبههاي در مورد مسلمان يا شيعه بودن خود ندارم، اساتيد حوزه ما اكثرا فارغ التحصيل ايران بودند و در مورد مراكز حوزوي در ايران براي ما توضيح ميدادند و در همان مدتي كه بوديم نمايندهاي از طرف جامعه المصطفي آزموني در آنجا برگزار كرده و من نيز قبول شدم و بعد از آن، به جمهوري اسلامي ايران مهاجرت و به شهر قم براي تحصيل منتقل شدم.
متاسفانه در كشور ما، كتابهاي ديني خيلي كم است و براي مطالعه بايد به كتابخانه ملي برويم، در كتابخانه ملي بيشتر كتابهاي مسيحيت موجود ميباشد و كتابهايي مانند قرآن بسيار كم است. اگر هم كتاب قرآني باشد، به زبان فارسي است و كسي نميتواند مطالعه كند چون قرآن به زبان كشور ما، ترجمه نشدهاست و اين مساله كار را براي افزاد تازه مسلمان سخت ميكند.
آيا تصميمي براي آشنا كردن خانواده و دوستان خود به دين اسلام نداريد؟
بعد از اينكه نجات پيدا كردم دنبال اين بودم كه خانوده خود را به دين اسلام و مكتب اهل بيت (ع) دعوت كنم و با آنها بسيار بحث كردم آنها بسياري از قوانين اسلام را قبول داشتند ولي يك مشكل سد راه آنها شده و آن گوشت گوسفند است. مادرم تا سرحد مسلمان شدن پيش آمده است ولي استفاده مسلمانان از گوشت گوسفند، مشكل اصلي ايشان براي پيوستن به دين مبين اسلام بود. دنبال اين هستم كه برادران خود را نيز نجات دهم.
گوشت گوسفند تنها مانع مسلمان شدن مادرم
زماني فرانسويها به كشور ما حمله كردند و خاندان ما در منطقهاي مخفي شده بودند وقتي نيروهاي فرانسوي از همان مكاني كه خاندان ما مخفي بودند عبور ميكردند يك بزغاله شروع به سر و صدا كرد و فرانسويها نيز دنبال آن بزغاله آمده و افراد خاندان ما را دستگير و بسياري از آنها را قتل و عام كردند. از آن زمان به بعد خاندان ما گوشت گوسفند نميخوردند و آن را حرام ميدانند.
چه چيزي بيش از همه شما را جذب مكتب اهل بيت(ع) كرده است؟
نكات زيادي در مكتب اهل بيت(ع) وجود دارد ولي چيزي كه بيش از همه بنده را مجذوب اين مكتب كرده، اخلاق و كردار ائمه طاهرين(ع) بوده است، زندگي همه ائمه اطهار(ع) داراي جذابيتهاي خاصي است اما از ميان آنها زندگي حضرت علي(ع) و حضرت امام حسن(ع) را بيشتر مورد مطالعه قرار دادم، زندگي اين بزرگان ما را به سمت مذهب شيعه كشانده است.
از خاطرات چندين ساله خود در جمهوري اسلامي ايران بگوييد؟
زماني كه براي تحصيل در جامعه المصطفي العالميه وارد ايران شدم، هنوز زبان فارسي را خوب ياد نگرفته بودم، مردم ايران يك راهپيمايي عظيمي برگزار كرده بودند، من حيران مانده بودم كه براي چه آنها به خيابانها آمدند، يك نفر كه فرانسوي و انگليسي مسلط بود به ما گفت، مردم ايران براي دفاع از دين و ولايت، به صحنه آمده و اعلام پشتيباني ميكنند، تعجب كردم كه مردم نسبت به دين و وطن خود، چه اندازه مقيد هستند. قدرت جمهوري اسلامي ايران خستگي را از تن ما بيرون ميآورد
ظاهرا همسر شما نيز مستبصر ميباشد چگونه با هم آشنا شديد؟
آندريان: همسرم در يك خانوداه مسلمان به دنيا آمد ولي خانواده آنها همه مستبصر هستند و آنها سني مذهب بودند و با تحقيقات گسترده به مذهب شيعه گرايش پيدا كردند. برخي اعضاي خانواده همسرم از بچگي به حجاب مقيد نبودند و حجاب را رعايت نميكردند ولي امروز كار آنها به جايي رسيده است شيعه و اهل حجاب و عفاف شدهاند. من و همسرم در ايران همديگر را نميشناختيم، روزي براي تبليغ خارج از كشور همسفر شديم و بنده نيز براي تبليغ به شهر آنها رفتم و در نهايت با هم ازدواج كرديم.
درخواست شما از مسوولان جامعه المصطفي العالميه چيست؟
طلاب خارجي نماينده يك ملت در ايران هستند و ما از جنس مردم ايران، ولي نماينده كشور ديگر هستيم. در كشورهاي خود از جمهوري اسلامي دفاع مي كنيم و ارزشهاي اسلامي و اخلاقي را نيز تبليغ خواهيم كرد. و طلاب خارجي بايد خوب تقويت شوند كه موفق باشند. در جامعه المصطفي العالميه يك مركزي به نام واحد مبلغ وجود دارد كه تنها كار تبليغي انجام ميدهد. مبلغاني كه شرايط لازم را داشته باشند براي تبليغ اعزام مي شوند . بايد دين اسلام و معارف اهل بيت(ع) را ترويج دهيم و بايد اين مركز توسعه پيدا كند.