متن گفت و گوي خبرنگار پژوهشنامه الكترونيكي رهآورد ايسكو با حجت الاسلام والمسلمين "مهدي عليزاده" مدير محترم مركز اخلاق و تربيت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي در تاريخ 12 /9/1388
س. تعريف شما از اخلاق زيستي چيست؟ و اين حوزه چه مباحثي را دنبال ميكند؟
عليزاده: ما در مورد اخلاق زيستي سه حوزه قريب به هم داريم يكي اخلاق زيست محيطي يا اخلاق محيط زيست، زيست پزشكي با تاكيد بر مباحث اخلاق زيست پزشكي و سوم حوزه اخلاق زيستي است.
اخلاق زيست محيطي، شاخهاي از مطالعات اخلاق كاربردي است كه در آن به ارزشهاي حاكم بر رابطه انسان و عناصر محيط زيست پرداخته ميشود. دغدغههاي اخلاقي كه ناظر بر ارتباط انسان با زيست كره زمين، اكولوژي و محيط پيراموني و ساير عناصر پيراموني از عناصر اكولوژي مانند رود، كوه و درياچه تا موجوادت زنده و جاندار مانند بافت گياهي، حيواني و مساله حقوق حيوان ذيل اين بحث دنبال ميشود.
امروز گروههاي تحت عناوين سبز يا سبزها در برخي از كشورهاي جهان به عنوان يك جنبش سراسري جهاني دغدغه پاسداشت از محيط زيست را شعار خود قرار داده و با هرگونه برنامه بزرگ صنعتي و غيره كه منجر به تخريب محيط زيست شود، مخالفت ميكنند.
اگر بخواهيم اخلاق زيست پزشكي را از حوزه محيط زيستي جدا كنيم به رابطه تيم پزشكي با بيمار برميگردد، كه مباحث گستردهاي مانند اخلاق پزشكي، اخلاق پرستاري، بيمارستان اخلاقي و درمانهاي اخلاقي يا غيراخلاقي و داروسازي را در بر ميگيرد.
اخلاق زيستي به معناي خاص خود ديگر مديكال (پزشكي) نيست. بلكه حوزهاي از مطالعات جديد اخلاق كاربردي است كه بيشتر ناظر بر ارزشهاي زندگي و مرگ انسان ميباشد و پديدههايي از حيات بشري كه به نوعي با مرگ يا حيات انسان سركار دارد، مانند مرگ آسان يا "به مرگي"، سقط جنين يا شبيهسازي كه تولد و خلق يك انسان جديد است، مباحثي است كه دغدغههاي اخلاقي و بررسي ارزشهاي حاكم بر آن و چالشهايي كه در اين زمينه وجود دارد در اين حوزه مورد بررسي قرار ميگيرد.
بر اساس رهيافتها و مكاتب كلاني كه در فسلفه اخلاق وجود دارد گاهي با نگاه ديندارانه مثل اخلاق مسيحي، اسلامي، بودايي و گاهي با رويكرد اخلاق سكولار مثل اخلاقهاي وظيفهگرا يا نتيجهگراي غيرديني سعي ميكنند به حل مسائل و چالشهاي اين حوزه بپردازند.
س. چگونه ميتوان يك اخلاق زيستي جهاني داشت؟
عليزاده: هر اندازه كه جهان به يك دنياي كوچكتر تبديل و سرنوشت انسانها به هم نزديكتر شود، اهميت اين بحث(اخلاق جهاني)جديتر ميشود.
انسانها بر اساس مكارم اخلاقي، كرامت ذاتي و ارزشهاي والاي معنوي ميتوانند همزيستي مسالمتآميز داشته و به اهداف مشترك زندگي جمعي دست پيدا كنند.
زماني ميان شيعيان در ايران با مسلمانان ساير كشورهاي جهان و حتي بين يك فرد سني مذهب در شمال آفريقا با يك مسلمان، مسيحي و يا بودايي در هزاران كيلومتر دورتر فاصلههاي زيادي بود و اين دغدغه كه ما بر اساس چه ارزشهايي ميتوانيم با هم تعامل و ارتباط داشته باشيم كمتر وجود داشت.
امروز به لحاظ پيشرفت فوق العاده تكنولوژي در عرصههاي مختلف ارتباطات، اختراعات، حمل و نقل و غيره، ابعاد زماني و مكاني زندگي به ابعاد كوچكتر از آن چيزي كه پدران ما در آن زندگي ميكردند فرو كاسته شده و سطوح تماس ما با انسانهايي ديگر كه در آيين و كيش ما نيستند، افزايش پيدا كرده است.
بنابراين هر اندازه افزايش ارتباطات و اطلاعات ما چشمگيرتر باشد دغدغه يك تعامل انساني و متعالي بين ما و انسانهاي همنوع از كيشهاي ديگر فزوني پيدا ميكند. بر اين اساس پروژه اخلاق جهاني در چند دهه اخير وجهه همت برخي از انديشمندان قرار گرفته است.
در كنگره اديان در سال 1993 در شهر شيكاگو، اعلاميه اخلاق جهاني براي اولين بار تدوين و منتشر شد و سعي شد از تمامي اديان نمايندگاني در تدوين اين بيانيه جهاني حضور داشته و آراي همه اديان در آن بازتاب پيدا كند.
هم اكنون بحث پيرامون چگونگي امكان رسيدن به يك اخلاق مشترك جهاني است كه چگونه در اين پروسه جهانيسازي اخلاق، آيينها و اديان حفظ و مختصات و امتيازات اخلاقهاي ديني مضمحل نشود؟
براي جهاني سازي اخلاق زيستي هنوز تلاشهاي زيادي در دستور كار است كه با حفظ هويت اخلاق هر دين(اخلاق اسلامي، اخلاق مسيحي، يا بودايي و...) به ارزشهاي مشترك و منظومه مشخصي از اين باورها برسند.
به نظر ميرسد دين اسلام اين ظرفيت را فراتر از هر دين ديگري دارد كه بتواند انسانها را در يك فضاي همزيستي سالم، عادلانه و معنوي در صلح و تعايش و همزيستي سالم دور همديگر جمع كند و جلو آسيبهايي كه ناشي از تكثرهاي متعدد عقيدتي و نژادي و مليتي هستند، را بگيرد
س. چه عواملي اخلاق جهاني را تهديد ميكند؟
عليزاده: مباحثي مانند نژاد پرستي، مليتگرايي، استكبار و افزونخواهي كه در كنار نظام سياسي امپرياليزم تجلي پيدا ميكند، اخلاق جهاني را تهديد ميكند، نظام سلطه دنبال يكسان كردن ارزشهاي جهاني براي گره زدن منافع صنعتي و سرمايهداري به سود خود ميباشد.
وقتي در مقام عمل و همزيستي براي پيروان اديان ديگر ارزش قايل نباشيم، نابردباري مذهبي اتفاق ميافتد. پرافتخارترين كارنامه در زمينه همزيستي مسالمت آميز از آن دين اسلام است. اين دين هر كجا به اقليتهاي مذهبي برخورد كرده در طول تاريخ قبل از جنگهاي صليبي همواره انسانيتر و بر اساس محبت انساني با ساير اقوام برخورد كرده است.
مسيحيان نام دين خود را آيين محبت گذاشتهاند با اين حال در عمل نشان دادهاند كه بر اساس نابردباري مذهبي جنايات بيشتري عليه مسلمانان مرتكب شدهاند و اكنون هم متاسفانه گاهي از برخي از مراجع مذهبي آنها دفاعهايي از صهيونيسم جهاني را شاهد هستيم كه خلاف اخلاق جهاني است.
ما در درون مرزهاي جهان اسلام دچار آسيبهاي جدي هستيم و كانون اصلي خطر متوجه صلح، همزيستي روبه تعالي و كامل كننده خود مسلمانان است. افراطيگري در همه مذاهب وجود دارد و در اين ميان افراطيگري جريان تكفيري سياسي مذهبي برگرفته از فكر سلفي و وهابي بيشترين ضربه را به جهان اسلام وارد ميسازد.
در زمينه توجه به كرامت انسان، مسلمانان بايد به منابع اصيل اسلام به شكل جدي بازگشته و آن منابع و مفاهيم اسلامي را بر اساس مباحث اصلي بازخواني كنند. بايد به همه راهبردها و استراتژيهايي كه در قرآن كريم و سنت نبوي و علوي كه ما را به وحدت در ميان خود مسلمانان دعوت ميكنند، توجه داشته باشيم. ما بايد پايههاي فرهنگ وحدت را تقويت كنيم كه اگر اين فرهنگ تقويت شود، ميتوانيم شاهد ضعيفتر شدن فرهنگ خشونت و نابردباري مذهبي در جوامع باشيم.
س. نياز به اخلاق، نسبي يا مطلق است؟
عليزاده: نياز به اخلاق هيچ زمان از ليست نيازمنديهاي جامعه پاك نخواهد شد، ما نياز به تربيت اخلاقي، اخلاق و تربيت داريم. گرچه گاهي اين نيازها شديدتر و يا كندتر ميشود ولي در اصل يك نياز مطلق وجود دارد. ما در احوال مختلف ميتوانيم نوع و درجه نيازمندي را به صورت مختلف تبيين كنيم، ولي اصل نياز وجود دارد.
ما اخلاق را عهدهدار تبيين قلهها و درههاي مقصد و مسير انساني ميدانيم. زشتيها و پليديهاي اخلاقي مانند نادرستيها، مهلكهها و درههاي مهيبي هستند كه ارزشهاي انساني در آنها سقوط ميكند و فضيلتها و درستيها و بايستگيها قلههايي هستند كه هدف زندگي انسان را تبيين كرده و انسان بايد به آن سمت حركت كند.
بعد از مشخص شدن نقشه ناهمواريهاي مسير و مقصد زندگي، انسان نيازمند فرمولي براي حركت و رسيدن است، بحث از نحوه چگونگي حركت در مسير براي اجتناب از فرو غلتيدن در پرتگاهها و صعود به قلهها موضوع تربيت است؛ تربيت بحث راهبري انسانها به سوي ارزشها و قلههاي اخلاقي است.
در تعبير روانشناختي؛ ارزشها به عنوان يك امور اصيل انساني هستند كه بايد انسان پيوند وجودي با آنها پيدا كند و هرگاه در درون لايههاي شخصيت انسان درونيسازي شوند انسان تربيت شده است. بنابراين فرآيند درونيسازي پايدار ارزشهاي اخلاقي را تربيت اخلاقي ميدانيم و شكوفاسازي توانمنديها و ظرفيتهاي متعالي معنوي انسان مرهون فرآيند برنامهريزي تربيتي است.
س. فرآينداخلاق در جامعه ما چگونه است؟
عليزاده: اگر بخواهيم به كارنامه عملي اخلاقي خود نمرهاي دهيم، در ايران نسبت به برخي از ارزشهاي اخلاقي نمره بالايي كسب خواهيم كرد و كشور ما از پرافتخارترين ملتهاي جهان است. ولي متاسفانه نسبت به برخي ديگر از ارزشها و فضليتهاي اخلاقي، دچار ضعف هستيم و نياز به حركت قويتر و برنامهريزي منسجمتر براي رشد در اين زمينهها داريم.
هر چند كه نميتوان يك نمره و ميانگين را به صورت كلي براي برخي ارزشهاي اخلاقي در كشور بيان كرد، ولي ما در مسير رشد هستيم و راههاي نرفته نيز در پيش روي ما زياد است و بايد با همت متعاليتر بر اساس ظرفيت بالاي فرهنگي، بتوانيم مسيرهاي نرفته را با قوت بيشتر و برنامهريزي بهتر دنبال كنيم.
س. اخلاق در عصر مدرن با چه مشكلاتي مواجه است، زندگي مدرن چه مشكلات مضاعفي را براي تربيت اخلاقي و ديني جوانان ايجاد كرده است؟
عليزاده: يكي از مشكلات ما، گسست نسلها به عنوان يك پديده جهاني ميباشد، گسست نسلها به كشورهاي توسعه يافته و توسعه نيافته اختصاص ندارد وفرآيند جامعهپذيري وانتقال ارزشها را از نسل قبلي به نسلهاي بعدي دچار فرسودگي كردهاست. علل گسست نسلي موضوع كاهش مرجعيت فكري و مرجعيت ارزشگذاري والدين و مربيان در مدارس و خانواده است كه با ظهور تكنولوژي، ارتباطات و صنعت عظيم رسانههاي مدرن، مرجعيت ارزشگذاري به عنوان الگوهاي ايفاي نقش بيشتر به رسانهها و به فضاهاي ارتباطي مدرن داده شده و ناخودآگاه بيشترين تاثير را جوانان ما از اين فضاها خواهند داشت.
به دليل سبك زندگي صنعتي مدرن، ميزان ارتباط مستقيم والدين با فرزندان كم شده و به همين دليل پدر، مادر، مربي و معلم در عمل سهم كمتري از وقت و آرشيو ذهني كودكان را به خود اختصاص ميدهند و نقش آنها هم كمرنگتر شده و لذا مرجعيت فكري آنها نيز كاهش پيدا ميكند و آنها به عنوان پايگاههاي اصلي تعيين ارزش و ارزشگذاري نقش خود را به ديگران واگذار ميكنند. بنابراين در اين مسير اين گسست اتفاق افتاده و جوانان ما در يك ارتباط تنگاتنگ و پيروي آگاهانه از نسل قديم به سر نميبرند و اين يك مشكل اساسي است.
ما در عصر پست مدرن قرار داريم كه در فضاي فرهنگي غرب، فرا روايتها و ايدئولوژيها ريزش جدي پيدا كرده و مشروعيت خود را از دست دادهاند و نظامهاي مقتدر مرجع فكري و فرهنگي جاي خود را به يك ملغمهاي از ارزشهاي متنوع، متناقض و شخصي شده دادهاند.
در فضايي كه شخص مرجع ارزشگذاري براي خود شده است، اخلاق، دين و همه منطومههاي ارزشي دچار قرائتهاي متعدد، متناقض و متضاد ميشوند. اين باعث سردرگمي نسل جوان ما شدهاست و در اين صورت فرآيند تربيت اخلاقي جوان معاصر دشوارتر از زماني ميشود كه ما عالم متكثر معرفتي و ارزشي نداشتيم.
رسانههايي كه با سرعت بالايي در بازار مكاره انديشه مطالبي را به جوانان منتقل ميكنند، هر روز آنها را با يك قرائت و شبهه جديد در مقابل پايههاي اقتداربخش ارزش ملي و ديني مواجهه خواهند كرد.
س: منابع اسلامي چگونه به مسائل مربوط به زيست فناوري و شبيهسازي پاسخ دادند؟
عليزاده: ما ميتوانيم در دو سطح در منابع ديني خود، آموزههايي را استخراج و دستهبندي كنيم. درسطح بنيادين مباني ارزش شناختي، انسان شناختي، حيات شناختي و دين شناختي مطرح است و در حوزه ديگر آموزههايي كه به پيامدهاي اين پديده ميتواند نظارت داشته باشد را ميتوان نام برد.
در جهان عرب در كشورهاي اسلامي از بحث شبيهسازي تحت عنوان الاستنساخ ياد ميشود و كتابهاي زيادي در اين زمينه نوشتهاند، در زبان فارسي نيز افزون بر استفتائات فقهي كه از مراجع عظام تقليد صورت گرفته در حوزه مطالعات اخلاقي چند صباحي است كه مطالعاتي آغاز شده و پايان نامههاي دكتري و غيره در اين زمينه به رشته تحرير درآمده است.
من در موضع قضاوت و ابراز نظر اسلام نيستم ولي دغدغههاي زياد كلامي، فلسفي و اجتماعي را انديشمندان مسلمان با رويكرد كلي اسلام و مباني اسلامي ابراز داشتهاند، كه به اين سادگي بر اساس آنها نميتوان از نگاه اسلام پاسخ مثبتي به پروژه شبيهسازي ارايه داد. تا زماني كه اين دغدغهها را به صورت شفاف پاسخ ندهيم نميتوان انتظار نگاه مثبتي از طرف انديشمندان اسلام در اين زمينه داشت.
مراجع تقليد اكثرا بر اساس متغيرهاي مفروضي سخن گفته و اظهار نظر ميكنند، نظر بيشتر مراجع تقليد ما در مورد شبيهسازي منفي بوده و برخي از آنها فرمودهاند، چنانچه فرآيند توليد انسان شبيهسازي شده هيچ گونه خلاف شرعي در آن نباشد و هيچ پيامدهاي سويي به لحاظ تربيت ديني نداشته باشد، ميتواند عملي مباح باشد.
البته اكثر مراجع تقليد شيعه و اهل سنت بر اين باور هستند كه شبيهسازي پيامدهاي سويي را به دنبال دارد.
ما با ارسال نامهاي به معاونت آيسيسكو، براي ميزباني يك همايش بين المللي در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي جهت تدوين بيانيه اسلامي اخلاق جهاني اعلام آمادگي كرديم.
وي افزود: از همه انديشمندان در داخل و خارج از كشور دعوت ميكنيم كه مقوله اخلاق جهاني را جدي بگيرند همچنان كه در دهه قبل بيانيه قاهره را به عنوان حقوق بشر اسلامي صادر كردهاند. ما نيز در نامهاي به معاونت آيسيسكو، براي ميزباني يك همايش بين المللي با حضور انديشمندان مسلمان جهت تدوين بيانيه اسلامي اخلاق جهاني در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي اعلام آمادگي كرديم.
وقتي انسانها به يك فهم متقابل از هم نرسيده باشند و مباني رعايت حقوق متقابل انسانها تدوين نشود ما به يك اخلاق جهاني موفق نخواهيم رسيد.
ما ميتوانيم روي اين سطوح تاكيد مشخصي داشته باشيم و ظرفيتهاي اسلام را درباره پايههاي اخلاق جهاني براي اصحاب اديان و ملل ديگر به خوبي تبيين نماييم و اين ظرفيت سرشار را به عنوان مهمترين فرصت فراروي بشريت روشن سازيم و براي تدوين اخلاق جهاني بهترين استفاده را از آن ببريم.
خلأهاي فكري ناشي از كاهش اخلاق
عليزاده: موضوع هويت ديني واخلاقي معلول يك زنجيره پرحلقهاي است كه مكمل هم بوده و شكلگيري شخصيت پايدار اخلاقي معلول همه اين علتهاي متعدد و به هم تنيده است و ما نميتوانيم يك عامل را مسوول كل اين زنجيره تلقي كرده و همه نقشها را از آن توقع داشته باشيم. بايد سهم و وزن تمامي اصناف، اقشار و سيستم كلان اجتماعي و خرده سيستمهاي سياسي، اقتصادي و نقش والدين در خانواده و معلم در مدرسه و كلاس را در كنار هم ببينيم و در كنار هم نيز براي آنها برنامهريزي كنيم؛ در عين حال اذعان داريم كه نقش بسيار ممتاز و برجسته را از روحانيت شيعه در جامعه اسلامي ايران معاصر ميتوان توقع داشت. مادامي كه بنا به توصيه حكيمانه رهبر كبير انقلاب اسلامي به دو بال علم و عمل مجهز شويم ميتوانيم بسياري از خلاءهاي فكري نشات گرفته از كمبود اخلاق را در جهان پركنيم.
حضرت امام راحل (ره) رمز موفقيت روحانيت را در دانشاندوزي، عالم و حكيم بودن، متقي، پارسا، پرهيزگاري و ساده زيست بودن اين قشر ميدانست.اگر روحانيت از طريق سادهزيستي و تقواي عملي بتوانند مردم را به ارزشهاي اخلاقي دعوت نمايند و يا اينكه به لحاظ فكري عهدهدار پاسخ به پرسشهاي عصري باشند و بتوانند نبض تفكر زمان را در دست داشته باشند خواهند توانست اين نقش را به راحتي ايفا نمايند.
س. پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي چه نقشي در توسعه اخلاقي كشور دارد؟
عليزاده: ما در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي ميتوانيم سه نقش ويژه را ايفا كنيم، يكي در زمينه تربيت اخلاقي و معنوي، كه در اين زمينه يك رصد مؤثر فرهنگي لازم است و در زمينه اخلاق و تربيت نيز بايد آسيبشناسي كنيم.
همچنين ميتوانيم به عنوان چشم بيدار و ديدبان فرهنگي كشور ايفاي نقش كرده و تذكر دهيم كه چه خطراتي در كمين انقلاب ونسل جوان ما ميباشد.
و نيز ميتوانيم به عنوان يك عامل هشدار دهنده، آسيبها را تشخيص دهيم. پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي در مرحله اول ميتواند در توليد دانشهاي بنيادين به عنوان پشتوانه نظري نظام جمهوري اسلامي ايفاي نقش نمايد و به تعبيري نقش عقبه تئوريك نظام كه در اسناد دفتر تبليغات اسلامي نيز آمده است را در تبيين نظام تربيتي اسلام و تدوين منظومه اخلاق اسلامي ايفا كند و بعد از توليد دانش بنيادين ميتوانيم در سطح مطالعات كاربردي و تحقيقات كاربستي براي برطرف كردن معضلات عيني و كاربردي جامعه برنامهريزي مناسب داشته باشد.
فعاليتهاي مركز اخلاق و تربيت در راستاي ايفاي نقشهاي پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي در توسعه اخلاقي جامعه:
اين مركز در مورد توجه به مسائل روزمره كشور، چند مساله را دنبال كرده است يكي از مسائل دغدغه برانگيز مسائل اخلاقي زيستي، اخلاق زيست فناوري يا اخلاق بيوتكنولوژي است كه در آن بحث از اخلاقي يا غيراخلاقي بودن تغيير ژنوم موجوادت زنده حيواني و گياهي به منظور دستيابي به فرآوردههاي دستكاري شده و بهرهبرداري بالا از آن در واحد كشت، توليد دام گوشتي و لبنيات ميباشد.
در اين زمينه دو سال پيش به اتفاق انجمن بيوتكنولوژي ايران و دانشگاه بقيه الله تهران و چند مركز علمي ديگر كشور يك همايش مشترك را در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي برگزار كرديم و سعي شد كه در آن مباني اخلاقي و قواعد فقهي اين مساله مورد توجه قرار گيرد تا به يك جمعبندي در اين زمينه دست پيدا كنيم.
در زمينه اخلاق سياسي نيز مساله خيلي مهم ديگر موضوع انتخابات بود كه هميشه مساله ساز بوده است و بر اساس تقاضاي وزارت كشور وقت در سال گذشته، تدوين منشور اخلاقي انتخابات در جمهوري اسلامي بر عهده اين پژوهشگاه و مركز اخلاق و تربيت گذاشته شد. اين مركز با برنامهريزي هشت ماهه با تشكيل چهار كارگروه اين منشور را تدوين كرده و در اختيار وزارت كشور قرار داد.همچنين مركز اخلاق و تربيت اسلامي به دفعات به عنوان عضو و مدعو به شوراي فرهنگ عمومي وزارت ارشاد دعوت شده است. اين مركز عضو فعال كارگروه ثابت عرفانهاي نوظهور است. در اين كارگروه بحث شناسايي و مقابله با عرفانهاي كاذب و موضوع گسترش اخلاق در نظام جمهوري اسلامي از جمله مباحثي است كه محققان و پژوهشگران مركز اخلاق و تربيت اسلامي پژوهشگاه به عنوان كارشناس در اين كارگروه مطرح كردهاند.
مركز اخلاق و تربيت اسلامي در راستاي تحقق فرمايشات مقام معظم رهبري در زمينه جنبش نرم افزاري و نهضت توليد علم، منشور پيشنويس سند توليد علم اخلاق را در پژوهشگاه تهيه كرده و ويرايش سند توسعه اخلاقي اسلامي را تدوين كرده است كه كاري عميقا نرم افزارانه و با توجه به فلسفه و ساختار علم است.
كتاب اخلاق كاربردي اين مركز در سال جاري به عنوان اثر برگزيده كتاب سال جمهوري اسلامي انتخاب شد. در اين كتاب اطلس گستردهاي از همه شاخههاي اخلاق كاربردي را به نمايش گذاشته بوديم و ماهيت اين حوزه مطالعاتي و روش آن را مورد بررسي قرار داديم. در زمينه بحث معنويتهاي مدرن و عرفانهاي كاذب، كتاب "جريان شناسي انتقادي عرفانهاي نوظهور" به چاپ دوم رسيده و مورد استقبال قرار گرفته است.
در موضوع تربيتي، كتاب تربيت توحيدي ما جايزه كتاب فصل جمهوري اسلامي را دريافت كرد. در حوزه تربيت اخلاقي و روانشناسي اخلاق، دو پروژه جدي در دست اقدام داريم كه متاسفانه سالها به آن پرداخته نشده است. مانند پروژههاي فقه الاخلاق، اصول و مباني استنباط اخلاقي، تساهل و نقد كاربرست قاعده تسامح در ادله سنن به بازسازي مولفههاي دانش علم اخلاق ميپردازد. انشاءالله مركز اخلاق و تربيت اسلامي با تعامل جدي كه با انجمن تعليم و تربيت حوزه علميه قم، موسسه پژوهشي و برنامهريزي درسي وزارت آموزش و پرورش و ستاد همكاريهاي حوزه علميه و آموزش و پرورش و سازمان فني و حرفهاي دارد، بتواند نقش آفريني بيشتري داشته باشد.
فعاليتهاي بينالمللي مركز اخلاق و تربيت
كتابشناخت اخلاق اسلامي كه در دوره دكتراي تخصصي اخلاق اسلامي تدريس ميشود، به زبان عربي ترجمه شده است. شخصيتهايي مانند "ادريس هاني"كه رهبر شيعيان مغرب و نويسندهاي معروف است، وقتي اين كتاب را ملاحظه نمود، بيان كردند كه اين كتاب بايد در جهان عرب منتشر شود تا دستاوردهاي جديدي از فكر اخلاقي را به نمايش بگذارد. همكاري با آيسيسكو و دعوت از آنها براي نوشتن بيانيه اخلاق جهاني، جهتگيري ما را به سمت بينالملل اسلامي و جهاني سوق ميدهد.