شخصيت علامه محمد حسين كاشف الغطاء
حجت الاسلام اسد عليزاده
حجت الاسلام والمسلمين اسد عليزاده مدير گروه تدوين و گردآوري آثار علامه محمد حسين كاشف الغطاء است. بيش از 60 اثر تأليفي و تحقيقي اعم از كتاب و مقاله از وي به چاپ رسيده است. وي در سال 1382 به عنوان پژوهشگر نمونه كشور انتخاب شده و يكي از كتاب هاي ايشان به نام سياستهاي فقر زدايي در كلام معصومين(ع)در اولين جشنواره فرهنگي صدا و سيما در سال 1382 به عنوان پژوهش برتر شناخته شد. و به دليل اينكه قرار است سال آينده كنگره بزرگداشت علامه محمد الحسين كاشف الغطاء از طرف پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي برگزار شود ديدگاه ايشان را پيرامون شخصيت علمي، اخلاقي، سياسي و اجتماعي علامه كاشف الغطاء جويا شديم. آنچه در پي ميآيد حاصل گفت وگوي خبرنگار بخش بينالملل اداره همكاريهاي علمي و بين الملل ميباشد.
مهمترين شخصيتهاي تاثيرگذار در خاندان كاشف الغطاء چه كساني هستند؟ نقش اين خاندان در توسعه و تعميق معارف اهل بيت(ع) را چگونه ميبينيد؟
آل بزرگ كاشف الغطا، خانداني از علماي شيعي امامي عراق هستند كه سلسله جليله آنها به مالك ابن حارس ابن عبد يعقوب معروف به مالك اشتر نخعي از صحابي بزرگ حضرت علي(ع) ميرسد كه در سده سيزده و چهاردهم هجري قمري در نجف زندگي ميكردند. به اين خاندان مالكي هم اطلاق ميشود. نياكان اين خاندان در يكي از روستاهاي حومه شهر حله زندگي ميكردند و در اواخر سده دوازده هجري قمري پدر بزرگوار مرحوم شيخ جعفر كاشف الغطا به نجف مهاجرت كرده بود و خود شيخ جعفر كه سرسلسله جنبان اين خاندان بزرگ علم و فقاهت است در شهر نجف متولد شد. عالمان معروفي از آل كاشف الغطا برخواستند كه هركدام در زمان خود از ستارگان درخشان علم و فقاهت و معارف اهل بيت(ع) بوده و منشاء آثار و بركات مهمي در جهان اسلام بويژه در مناطق ايران و عراق در ابعاد مختلف فرهنگي، سياسي و ديني شدند.
شخصيتهاي تاثيرگذار در خاندان كاشف الغطا:
در اين خاندان چند نفر بسيار تاثيرگذار بودند از جمله "جعفر خضر بن يحيي حلي نجفي" كه بنيانگذار آل كاشف الغطاء است معروف به جعفر كبير و شيخ المشايخ، او از فقهاي معروف و شخصيتي اصولي، متكلم، محقق، نويسنده و مرجع تقليد شيعه و اديب و شاعر بود كه از وي آثار فقهي فراواني به جاي ماندهاست.
پدر شيخ جعفر كاشف الغطا كه از عالمان و زاهدان روزگار زمان خود نيز محسوب ميشد از جناجيه به قصد تحصيل به نجف آمده وپس از گذراندن دوره مقدمات در محضر علما و بزرگان در فقه و فقاهت مانند ستارهاي درخشيد. تبحر و مهارت شيخ جعفر كاشف الغطا در فقه و اصول بود.آثار ايشان در اين دانش خصوصا كتاب «كشف الغطا عن مبهمات الشريعه الغراء» نشانه چيرهدستي اين مرد بزرگ در استنباط احكام اسلامي است. ايشان كتاب "كشف الغطاء عن مبهمات الشريعه الغراء" را هنگام سفر به ايران نوشت. اين در حالي است كه ايشان جز كتاب قواعد علامه حلي، كتاب ديگري به همراه نداشت. چنين نقل شدهاست كه شيخ مرتضي انصاري گفته است اگر كسي قواعد و اصول كتاب قواعد ايشان حلي را بداند، نزد من مجتهد است. اين دو كتاب( كشف الغطا و قواعد علامه) كتابهايي بسيار ارزشمند در ابعاد فقهي بوده و هستند. شيخ جعفر ادعا كردهاست كه اگر همه كتابهاي فقهي از دست برود باز قادر است همه ابعاد و مباحث فقهي را از اول تا آخر بنويسد. اين نشان از تبحر علمي، فقهي و نقش بستن تمام ابواب فقهي در ذهن و جان او بود و نشان ميدهد اين مرد بزرگ يكي از فقهاي نادر روزگار خود بودهاست. شيخ جعفر كاشف الغطا پس از درگذشت آيتالله «سيد محمد موحدي بحرالعلوم« كه يكي از مراجع عصر خود بوده است به رهبري ديني شيعيان عراق، ايران و مناطق شيعه نشين دست يافته و بر شهرت و نفوذ سياسي و اجتماعي خود افزوده شده است. با وجودي كه پيش از شيخ انصاري نظريه وجوب تقليد از اعلم، چندان رواج نداشت، تنها فقها بحثهايي در مورد تقليد از مرجع مطرح ميكردند و بحث اعلم تا آن زمان مطرح نبود در آن زمان مقلدان شيعي همزمان از مجتهدان مختلف و عمده محلي و منطقهاي تقليد ميكردند و كاشف الغطا عملا مرجع تقليد شيعيان جهان شد با توجه به اينكه مساله وجوب تقليد از اعلم را مطرح كرد. نقل شده است كه شيخ جعفر كاشف الغطا، داراي قريحهاي شعري بوده و ديوان شعري از او موجوداست كه در آن اشعار بسيار جالب و زيبايي سروده است. بين او و استادش آيه اللّه سيد مهدي بحرالعلوم (ره) اشعار زيادي رد و بدل ميشد كه در كتابهاي ادبي نيز ثبت شدهاست.
بعد از رحلت اين مرد بزرگ پسرش به نام موسي بن جعفر يكي ديگر از اين خاندان است كه عالمي فقيه، اصولي ، شاعر و اديب بود در واقع به عنوان عالم و مرجع ديني رهبري مسلمانان را بر عهده گرفت. ايشان بسان پدر بزرگوارش به علم فقه علاقه وافري پيدا كرده و در مسائل فقهي مانند خورشيدي درخشيد. شيعيان عراق با پشتيباني شيخ موسي به مقاومت و مقابله با حاكمان عثماني و وهابيان و ديگر مخالفان برآمده و مانند همان هجومي كه در زمان پدرش توسط وهابيون به شهر نجف صورت گرفته، احتمال چنين هجوم ديگري را از طرف وهابيون ميدادند به همين دليل دستور داد تمام اطراف شهر نجف را ديوار كشيده تا شهر از ورود اين فرقه جاهل مصون بماند. او تا زماني كه احتمال حمله وهابيون از بين رفته و امنيت در منطقه برقرار شده بود تمام اشياي گرانبهاي آستان مقدس اميرالمومنين (ع) را جمع كرده و به امانت به دولت بغداد سپرد.
شيخ موسي مانند پدر خود نزد دولتهاي ايران و عثماني از اعتبار بالايي برخوردار بود. همه دولتها براي رفع اختلافات خود از وي بهره گرفته و ايشان را به عنوان يك مصلح قلمداد ميكردند و به اين نام نيز شهرت يافته بود. ايشان در آخر عمر مرجعيت ديني شيعيان عراق و كشورهاي همسايه را برعهده گرفته و آثار متعددي از خود باقي گذاشته است كه از جمله "منيه الراغب شرحي بر بغيه الطالب" پدرش بود.
سومين فرد از خاندان كاشف الغطا - علي بن جعفر بود. ايشان نيز فقيه، اديب و شاعر بود كه در اين منطقه بعد از برادرش درخشش ويژهاي از خود نشان داده. وي به جهت مقام علمي بلندي كه داشت "محقق ثالث" لقب گرفت. در اظهار نظر علمي نيز شيوه علمي فتوا به احتياط را در پيش گرفته بود. پس از درگذشت برادرش شيخ موسي، مرجعيت ديني ميان او و شيخ محمد حسن (صاحب جواهر) تقسيم شده و به جايي رسيده بود كه همسطح صاحب جواهر شد. بخشي از مرجعيت ديني مردم را شيخ علي بن جعفر كاشف الغطا و بخشي نيز محمد حسين صاحب جواهر برعهده گرفت. وي پس از درگذشت شيخ محمد حسن صاحب جواهر مرجعيت عام را در آن منطقه بر عهده گرفت و علماي بزرگي مانند سيد ابراهيم قزويني( متوفاي 1262 ه)، شيخ مرتضي انصاري( متوفاي 1281ه)، سيد مهدي قزويني ( متوفاي 1300ه) و شيخ جعفر شوشتري(متوفاي 1303) از علماي معروف از محضر علي ابن جعفر كاشف الغطا استفاه علمي كردند. از ايشان آثار متعددي به جاي مانده است كه از آنها ميتوان الخيارات، النور ساتع فيالفقه نافع در دو جلد، الرساله الصوميه، حاشيه بربغيه الطالب، رساله عمليه، كتابي در مباحث اصولي را نام برد.
چهارمين فرد از اين سلسله حسن بن جعفر است. ايشان متولد 1201 و متوفي 1262 هجري است. وي فردي فقيه، اصولي، اديب و شاعر بود. در نزد پدر خود علوم مقدماتي را فراگرفت و در محضر علماي بزرگي مانند پدر بزرگ خود شيخ موسي، سيد محمد جوادآملي، شيخ علي بحراني، سيد عبدالله شبر و شيخ اسدالله تستري شركت كرده و درس خارج فقه و اصول را به پايان رساند. ايشان مجتهدي بصير، آگاه و متبحر در علوم مختلف بود. بيشترين شهرت را مانند پدر و برادرانش در فقه داشت كه ميتوان قدرت فقهي ايشان را در كتابي به نام «انوار الفقاهه» ملاحظه كرد. انوار الفقاهه كتابي است از اول مباحث فقه تا آخر كتاب حدود و ديات يك دوره كامل فقه را بيان كردهاست. اين كتاب در مركز احياي آثار اسلامي تصحيح شده و به زودي يك مجموعه 12 جلدي به چاپ ميرسد و اين مجموعه يك دوره فقه استدلالي كامل است كه به چاپ خواهد رسيد و اميد است حوزههاي علميه از اين مجموعه باارزش استفاده كافي را ببرند.
آثار ايشان علاوه بر انوار الفقاهه يك دوره كامل فقه است. الصلاح الماضي في الاحكام القاضي، شرح مقدمه كتاب كشف الغطاي پدرش و تكميل البغيه الطالب پدرش را ميتوان نام برد.
پنجمين فرد از خاندان كاشف الغطا كه از طليعه داران فرهنگ اهل بيت(ع) بود، محمد ابن علي است، ايشان فردي فقيه، اصولي، مرجع تقليد زمان خود، اديب و شاعر بود. وي در سال 1226هجري در نجف اشرف ديده به جهان گشود و علوم اسلامي را نزد پدر، برادر خود و ساير علماي نجف آموخته و به درجه اجتهاد نيز نائل شد.او از پدر و عموي خود حسن اجازه روايت يافته بود و از عالمان مورد اعتماد شيخ مرتضي انصاري بود و شيخ بسياري از امور شرعي و عرفي را به او ارجاع ميداد. پس از رحلت شيخ انصاري، بسياري از مردم ايران، عراق و قفقاز از ايشان تقليد كردند. دو مدرسه ديني در نجف و كربلا بنياد نهاد و طلاب از آن بهره جستند و از خود آثار علمي ارزشمندي از جمله «الخيارات»، «شرحي بر شرايع»، «رساله عمليه» و «كتاب صوم» برجاي گذاشت.
ششمين شخصيت از خاندان كاشف الغطا - عباس ابن علي (متولد 1246 و متوفي 1315 هجري قمري) است. ايشان از ستارگان درخشان علم، ادب و فقاهت بود. وي در نجف ديده به جهان گشود در دوران كودكي پدر خود را از دست داد و به سرپرستي عمويش شيخ حسن و برادرانش بزرگ شد. او مدتي در درس شيخ مرتضي انصاري و بعد از آن در درس برادرش شيخ مهدي و شيخ راضي نجفي، ميرزا محمد حسن شيرازي، شيخ محمد حسين كاظمي و ميرزا حبيبالله رشتي و سيد محمد مهدي قزويني حضور يافت. ايشان نيز به رتبه اجتهاد نايل گشت. آثار متعددي از اين مرد بزرگ از جمله العنام في شرح الشرايع الاسلام، رساله في شروط و رساله في الاصول و رساله عمليه بر مقلدان را از خود بر جاي گذاشت.
هفتمين شخصيت موثر از خاندان بزرگ آل كاشف الغطا محمد ابن علي (متولد 1268ه) است. ايشان فقيه، اصولي و شاعر بود در نجف متولد شده و در درس شيخ حسن عمومي بزرگوار خود شركت كرده و بعد از درگذشت ايشان و صاحب جواهر، مرجع تقليد گروهي از شيعيان عراق را بر عهده گرفت. بسياري از فقيهان و عالمان شيعي در سده 13 هجري قمري از شاگردان او بوده و بسياري به كسب اجازه از او نايل آمدند.ايشان در دوران حاكمان عثماني كوشش فراوان كرده و از شخصيتهاي تاثيرگذار برآن دوران بود. نقش موثري براي ايجاد صلح و سازش در جهان تشيع ايفا ميكرد. آثار ايشان شامل رساله فيالصوم، مناسك حج و رسالههايي براي مقلدان است.
هشتمين شخصيت از اين خاندان بزرگ، محمدرضا بن موسي (1238- 1297است.ايشان از فقيهان اين خاندان بوده و متولد نجف است. علوم را از شيخ احمد دجيلي، عمويش شيخ حسن و شيخ محمد حسن صاحب جواهر فرا گرفت و بعد از مدتي به كاظمين رفت و پس از سه سال اقامت در آنجا دوباره در سال 1290 به نجف بازگشت وي از كساني بود كه درعالم فقاهت، علم و معنويت سرآمد دوران خود بود. كتابهايي مانند حاشيه علي البغيه الطالب را نيز نوشت.
نهمين شخصيت اين خاندان عباس ابن حسن است كه مانند ديگر بزرگان اين خاندان فقيه، اصولي، اديب و شاعر بود و تمام آل كاشف الغطا نه تنها در علم فقاهت سرآمد بودند در شعر و شاعري نيز داراي مقامات عاليه بودند. ايشان خارج فقه اصول را نزد شيخ مهدي، شيخ محمدحسن (صاحب جواهر)، شيخ مرتضي انصاري و شيخ محمد حسن اعصم وميراز حبيبالله رشتي تلمذ نمود. بعد از مدتي از شيخ رازي نجفي اجازه روايت گرفت. خود او نيز شاگردان بزرگي را در مكتب اهل بيت(ع) پرورش داد.و بزرگاني از محضر او استفاده كردند. ايشان تاليفات متعددي از جمله منهل الغمام في شرح شرايع الاسلام، الفواعد العباسيه و شرح الروضه البهيه نام برد.
دهمين شخصيت از اين خاندان باعظمت مرتضي بن عباس بود. ايشان نيز مانند ديگر بزرگان اين خاندان فقيه، اصولي، متكلم، نويسنده و شاعر بود و آثار فراواني از وي به يادگار مانده است مانند فوز العباد في المبدء و المعاد در سه مجلد، مسائل في الفقه و الاصول، الاداب الجهليه في رد شبهات الوهابيه در دو مجلد، حاشيه علي مكاسب الشيخ انصاري .....
يازدهيمن فرد از اين خاندان هادي بن عباس فقيه، مورخ، محقق، اديب و شاعر بود كه آثار متنوع و با ارزشي را از خود باقي گذاشته است و در عصر خود از بزرگان علم و فقاهت بود.
دوازدهمين شخصيت از خاندان آل كاشف الغطا علي ابن محمد رضا بود. سيزدهيمن شخصيت موسي ابن محمد رضا بود كه هر كدام از اين افراد از ستارگان درخشان علم و فقاهت بودند.
چهاردهمين شخص از اين خاندان شيخ احمد ابن علي برادر بزرگوار علامه محمد حسين كاشف الغطا است. ايشان از مراجع تقليد و فقها عصر خود بوده و از محضر بزرگاني چون سيد محمد كاظم يزدي، آقا شيخ رضا اصفهاني و آخوند خراساني تلمذ نمود. كتابهاي سفينه النجاة، عين الحياة، مناسك من الحج و رساله عمليه از ايشان به يادگار مانده است.
شخصيت علامه محمد حسين كاشف الغطا
پانزدهمين شخصيت از آل كاشف الغطا شيخ محمد الحسين كاشف الغطا( 1294-1373) بود. ايشان فقيه، اديب، مورخ، محقق نويسنده، سخنور، شاعر و سياست مدار دوران خود بود. وي از عالمان مبارز و به نام آل كاشف الغطا بود در نجف اشرف متولد شده و بعد از طي مراحل تحصيل علوم ديني و تلمذ نزد عالمان و فقيهان بزرگ آن دوران به درجه اجتهاد نايل آمد. ايشان در علم، فقاهت و اصول يد طولايي داشت در مساله فلسفه، كلام و سياست قدرت علمي را از خود نشان داد و در تمام عرصهها تلاشهاي فراواني را انجام داد. علامه محمد الحسين كاشف الغطا در جهت گسترش فرهنگ معارف اهل بيت(ع)، درباره كلام، فلسفه، فرق و مذاهب و مسائل سياسي كتابهايي را نوشت و براي پاسخگويي به سوال كنندگان در زمينههاي مختلف علمي، سياسي، عرفاني و ديني با تمام توان وارد صحنه شد. علامه محمدالحسين كاشف الغطا توانست فرهنگ اصيل اهل بيت(ع) را در سدههاي اخير به وسيله قلم، بيان و سخن خود در تمام گيتي گسترش دهد. خاندان كاشف الغطا نوابغ زيادي را از اهل دانش و ادب به جامعه اسلامي تحويل دادند ولي از ميان آنها شيخ علامه محمدالحسين كاشف الغطا از جمله كساني بود كه نجف در طول تاريخ خود او را به عنوان بزرگترين شخصيت علمي ميشناسد.( جهت مطالعه بيشتر درباره خاندان آل كاشف الغطاء به كتابهاي العبقات العنبريه جلد 1 و2 و دايرالمعارف بزرگ اسلامي مراجعه شود.)
مهمترين ويژگي خاندان كاشف الغطا را بيان فرماييد؟
از ويژگيهاي اين خاندان باعظمت اين بود كه نه تنها علم و فقاهت را به معناي حقيقي كلمه دريافته بودند بلكه مبارزاني بودند كه در پيشبرد احكام ديني در ابعاد مختلف سياسي، فرهنگي واخلاقي از منظر معارف عميق اهل بيت(ع) ذوب شده بودند و چندين سال در تحقق اين فرهنگ در كشور عراق و مغرب و جهان اسلام به طور خستگي ناپذير تلاش كردند.
مهمترين ويژگيهاي دوران علامه شيخ جعفر كاشف الغطا را نام ببريد؟
دوران كاشف الغطا دوراني بود كه اخباريگري در ايران و عراق گسترش زيادي داشت. يكي از كارهاي مهم اين مرد بزرگ شيخ جعفركاشف الغطا، اين بود كه در برابر مكتب اخباريگري قد علم كرده و با نوشتن كتاب و رديه بر اخباريگري به دفاع از علم اصول برخواست. يكي از كتابهاي ايشان "كشف الغطا المعايب ميرزا محمد عدوالعلما" كه دريهاي بر نظريه يكي از اخباريون به نام ميرزا محمد بود و كتاب ديگر به نام "حق المبين في تصويب المجتهدين و تخطئه الجهال اخبارين" براي فرزند خود شيخ علي نوشته و در اين كتاب نظريات اخباريگري را رد و نقد كرد.
اين روحاني بزرگ نه تنها در عالم فقاهت، بلكه در پاسخ به شبهات و مسائل مستحدثه قدرت و تبحر بينظيري داشت. ستيز ايشان با وهابيت در عراق معروف است. محمد ابن عبدالوهاب موسس فرقه وهابيت در عربستان شورش كرده و حكومت آل سعود به شهرهاي مختلف حمله ميكردند و خود را پرچمدار اسلام و توحيد ميدانستند اين در حالي است كه آنها گروه منحرفي بودند در جامعه اسلامي ظهور كردند. تفكرات خاص و منحرفي داشتند كساني كه به زبارت قبور رفته و زيارت و نماز ميخواندند را رد كرده و آنها را مشرك ميخواندند بر همين اساس، آنها در سده(12هجري قمري) بر شهر نجف حمله كرده بودند ولي به دليل تلاش گسترده و مجاهدت شيخ جعفر كاشف الغطا، جلو اين هجوم گرفته شد و ايشان اجازه ندادند اين حمله به نتيجه برسد و آنها را ناكام و ناچار به عقب نشيني كرد.
علامه شيخ كاشف الغطا اولين كسي بود كه رديهاي بر نظريه محمد ابن عبدالوهاب موسس فرقه وهابيت نوشت،كتاب او به نام" منهج الرشاد لمن اراد السداد في الراد" نقديه و رديهاي است بر تفكر وهابيت. كاشف الغطاء نزد مردم ايران، عراق و ساير كشورهاي اسلامي از اعتبار و جايگاه بالايي برخوردار بود. از اين رو در موارد لازم براي حل اختلاف دو كشور از ايشان استفاده ميشد. به دليل جايگاهي كه اين مرد بزرگ در ميان مردم ايران و عثماني داشت حتي اگر اختلافاتي در ميان آنها ايجاد ميشد ايشان بزرگ واسطه ميشد و اختلافات را برطرف ميكرد. شيخ جعفر كاشف الغطا در اجراي احكام اسلامي خصوصا در مساله حدود، ديات و تعزيرات و امر به معروف و نهي از منكر اعتقاد راسخي داشت و با تمام قوت در اين راه قدم برمي داشت.
با توجه به مطالعاتي كه در زمينه آثار چاپي و خطي علامه كاشف الغطا داشتيد لطفا بفرماييد كه آثار قلمي ايشان چه بوده است؟
آثار چاپي علامه عبارتند از : تحريرالمجله(5 مجلد)، المراجعات الريحانيه (2 مجلد)، الفردوس الاعلي باتعليق قاضي طباطبايي، جنه المأوي با تعليق قاضي طباطبايي، الدين والاسلام (2 مجلد)، أصل الشيعه و اصولها، العبقات العنبريه ج1، نبذه من السياسه الحسينيه، المجالس الحسينيه، عين الميزان في نقد الجرح والتعديل، مقتل الحسين(ع)، الآيات البينات (شامل چهار رساله، المواكب الحسينيه، نقض فتاوي الوهابيه، رد الملاحدة، خرافات البابية)، الميثاق العربي الوطني، التوضيح في بيان حال الإنجيل والمسيح، مبادي الإيمان، الدروس الدينية، الأرض والتربة الحسينية، صحائف الأبرار في وظائف الأسحار، نظم كشف الأستار عن وجه الغائب عن الأبصار، المثل العليا في الإسلام لا في بحمدون، سحر البيان في الخطب الثمان، قضية فلسطين الكبري(حاوي، خطبه و فتاوي كاشفالغطا درباره فلسطين)، فيالحكمة والسياسية، مختار من شعراء الأغاني، تعليقة علي تبصرة المتعلمين علامه حلي، الحاشية علي العروة الوثقي، الحاشية علي عين الحياة، زاد المقلدين (سؤال وجواب فارسي)، تعليقات علي سفينة النجاة، تعليقات علي المكاسب، وجيزة الأحكام، وجيزة الأحكام (فارسي)، سؤال و جواب في الفتاوي الفقهية، مناسك حج (فارسي)، تعليقه بر شرح نهجالبلاغة عبده تعليقي بر سحر بابل و سجع البلابل، تصحيح ديوان السيد محمد سعيد الحبوبي تصحيح معاني حروف المباني، تصحيح الوساطة للقاضي الجرجاني، تصحيح معالم الإصابة في الكاتب والكتابة، الكلم الجامعة والحكم النافعة، تعليقة علي أمالي المرتضي علم الهدي، حاشيهاي بر مجمع الرسائل.
كتابهاي خطي:
آثار خطي علامه كاشف الغطاء عبارتند از: الدين و الاسلام ج 3، شرح العروة الوثقي (طهارة و صلاة)، 4 جلد؛ تلخيص شرح عروه الوثقي، دائرة المعارف العليا دو جلد، كناشة دو جلد؛ كشكول؛ الحسن من شعر الحسين؛ مغني الغواني في مختصر الأغاني چهارمجلد، تعريب كتاب هيئت قوشچي، تعريب سفرنامه ناصرخسرو؛ تعريب رسالة حجة السعادة في حجة أسرار الشهادة؛ حركة الجهادية، إثبات المبدأ والمعاد وردم لحود الإلحاد؛ نزهة السمر و نهزة السفر؛ تنقيح الاصول يا تنقيح المقال في مباحث الألفاظ، عقود حياتي، رسالة في الجمع بين الأحكام الظاهرية والواقعية، حاشية علي رسائل الشيخ الأنصاري، حاشية علي كفاية الأصول، حاشية علي قوانين الأصول؛ حاشية علي الفصول، مجموعة إجازات و استفتاءات و اعلاميهها و تقريظات و ثائق و مراسلات، تعليقيه علي ادب الكاتب، العبقات العنبريه ج 2.
مهمترين برجستگي شخصيت علامه كاشف الغطا و عوامل موفقيت ايشان از ديدگاه شما چه بود؟
مهمترين برجستگي شخصيتي علامه كاشف الغطا توكل ايشان به خداوند و اعتماد به نفس بود. او براي رسيدن به اهداف عالي، مشكلات را براي خود هموار ميكرد و بر همين اساس به كارهاي مهم و سفرهاي حساسي دست مي زد و اين نبودمگر به خاطر اعتمادي كه به خدا و اطميناني كه به خويشتن داشت. ايشان در كنفرانسي كه در سال 1350 هجري برابر با 1931ميلادي در بيتالمقدس تشكيل شده بود دعوت شد. به دليل اصرار بيش از اندازه برگزاركنندگان، دعوت آنها را پذيرفته و به بيت مقدس سفر كرد و با استقبال بينظيري روبرو شده و عظمت او بر همگان نمايان گشت. وي در ميان ديگر دعوت شوندگان به كنگره، جايگاه و مقام عالي به خود گرفت و ميتوان گفت كه در كنگره تنها فردي بود كه از نظر مقام علمي و جايگاه خطابه مورد توجه حضار قرار گرفت. در آن كنفرانس همه چشمها و توجهها به علامه كاشف الغطا معطوف شد. وقتي ايشان سخنراني كرد همه جذب خطبه غراي ايشان شدند. در اين كنگره خطابه تاريخي و مفصلي كه منشاء انس و نزديكتر شدن مسلمان به يكديگر شده بود را ايراد نمود و در نمازجماعت حدود 20 هزار نفر به او اقتدا كرده بودند. اين مرد بزرگ كارهاي بزرگ و ماندگاري را از خود برجاي گذاشت.
دومين برجستگي اين شخصيت بزرگ، بيان شيواي او ميباشد. ايشان علاوه بر جايگاه علمي و كمالات معنوي سرشار، بيان شيوا و موثري داشت با منطق نيرومند و فصاحت كم نظير سخن
ميگفت و مجلس او به قدري جذاب و شيرين ميشد كه گاهي چند ساعت بر مدعوين و مخاطبان ميگذشت و آنها احساس خستگي نميكردند. چنان بيان رسا و جذابي داشت كه وقتي منبر ميرفت افكار و قلوب مردم را چنان با سخنان شيواي خود مجذوب ميساخت كه مردم نيز در آن جلسات وعظ دريچه قلب خود را گشوده و كلمات او را در مييافتند و كلام او در اعماق جان آنها نفوذ ميكرد و بر دلها مينشست. در سخنرانيهاي خود با مهارت عجيبي مقدمه چيني ميكرد و براي مخاطبان از كلمات و جملات شيوا و جالب استفاده ميكرد . دانشگاهها و مراكز مهم بغداد، تهران، كراچي، نجف و قدس هنوز سخنرانيهاي طنين انداز او را فراموش نكردهاند و سخنان دلانگيز او در دلها اثر ميگذاشت. آقا بزرگ تهراني صاحب كتاب بزرگ «الذريعه الي تصانيف الشيعه» از نزديكترين دوستان علامه در مورد ايشان چنين گفته است« در خصوص خطابه، علوم ادبي و بلاغت چنان پرپار بود كه بهره فراواني از آن گرفته بود و من اگر بگويم از بهترين سخنرانان شيعه بود سخني به گزاف نگفتهام. چيره دستي شيخ در بلاغت، بيان، عروض و بديع، شعر و به كارگيري آنها و خطابه و ساير علوم گوناگون عربي به او برجستگي و ويژگي خاصي را كه باعث تمايز ايشان از ديگر عالمان معاصرسياسي وي ميباشد بخشيده است.»
از برجستگيهاي ادبي علامه كاشف الغطا خلاصهگويي وي بود، او در اين هنر چنان كامل بود كه شگفتي هر شنوندهاي را بر ميانگيخت. در دنياي سخن و ادب از بزرگترين اساتيد به شمار ميرفت.
سومين ويژگي علامه كاشف الغطاء - صراحت لهجه كم نظير ايشان بود. او بدون هيچ مسامحه اي حق را بيان ميكرد. هنگامي كه سفير انگلستان در نجف اشرف كه به ديدن ايشان آمده بود به صراحت كامل، اقدمات دولت بريتانيا در مورد اشغال فلسطين را به باد انتقاد گرفته و به شدت با سفير برخورد لفظي كرد و با بيان موثر و نافذ خود در مورد از دست رفتن فلسطين و نقش دولت بريتانيا مطالب مهمي را مطرح كرد. ايشان در آن ديدار نسبت به دخالت استعمارگران انگليسي كه باعث از دست رفتن اراضي مقدس فلسطين و آواره شدن نزديك به يك صد هزار نفر از مردم منطقه شده بود به شدت مورد اعتراض قرار داد. او با بيانات خود آنها را نسبت به جناياتشان مطلع ساخت.
وي در ملاقات خود با سفير آمريكا نيز با همان صراحت لهجه نسبت به همكاري اين كشور با صهيونيسم و تقويت آنها در اشغال فلسطين اعتراض كرد و به او گفت" قلبهاي ما از دست شما مجروح است. شما ضربه ناجوانمردانهاي به ما(مسلمانان) زدهايد كه هرگز در برابر آن سكوت نميكنيم. افكار ملت ما همه در برابر شما بسيج شده است.به خاطر ضربهاي كه بر پيكر مردم عرب زده و پشت آنها را شكستيد به دليل اين قضيه از دل آنها خون ميچكد."
علامه كاشف الغطا در اواخر عمر بابركت خود، به دليل دعوت در كنفرانس حمدون و واكنش قابل توجهش، افتخار ديگري آفريد. ايشان با صراحت اين كنفرانس را توطئهاي عليه مسلمانان دانست و كتابي به عنوان "المثل العليا في الاسلام الا في بحمدون" را نوشت وآن را منشتر كرد و اين نمونه زندهاي از شهامت ملي و دفاع از مسائل حقوقي و روشن ساختن اذهان ملت عرب بود. اين كتاب از نظر منطقي چنان قوي و مستدل بود كه مطالب مهم آن به طور گسترده در بين مردم عرب پيچيد و خريداران فراواني را پيده كرده و از بيانات او استفاده كردند.
چهارمين برجستگي شخصيت كاشف الغطا- استعداد فوق العاده و سرشار و ذكاوت بالاي وي بود ودر مدت زمان كوتايي در علوم مختلف مدارج علمي بالايي را كسب كرده و مورد توجه علماي نجف خصوصا استادش آيت الله سيد محمد كاظم يزدي قرار گرفت تا جايي كه ايشان پاسخ استفتائات خود را به ايشان ارجاع ميداد . مرحوم سيد محمد كاظم يزدي چنان به ايشان و برادرش اطمينان داشت كه در آخر عمر چهار وصي(جانشين) از جمله اين دو برادر را براي خود انتخاب كرد و اين نبود جز به خاطر آن شخصيت برجسته اين مرد بزرگ كه مانند ستاره اي در عالم علم و فقاهت درخشيده و اثرات بزرگي را برجاي گذاشت.
نقش علامه در پيشرفت حوزه علميه نجف چگونه بود؟
مرحوم علامه كاشف الغطاء در حوزه نجف تحولات نويي را ايجاد كردند. اولين اقدام علامه تحول در شيوه آموزشي حوزه نجف بود. دومين اقدام علامه تحول در شيوه فقه در حوزه بود. به دليل اينكه حوزه نجف قبل از كاشف الغطا در محيط سنتي رشد يافته و سنتهاي علمي و اجتماعي قرون متوالي و متمادي به منوال سنتي استمرار يافته بود و بيشتر جنبههاي فقهي در اين حوزه گسترش يافت. اولين اقدام علامه كاشف الغطا، تحول در روشها و شيوههايي كه ايشان در ارايه و عرضه علوم ديني مطرح كردند بود و توانستند در حوزه نجف تحولي را ايجاد كنند. مرحوم كاشف الغطا در آموزش علوم ديني اين حوزه كه عمدتا بر فقه و اصول استوار بود روش تازهاي در پيش گرفته و جايگاه مناسبتري را براي علم كلام، فلسفه، شعر و ادبيات را در حوزه آموزشي نجف ايجاد كردند. از آنجا كه خود فقيه، متكلم، حكيم، اديب، شاعر، فلسفه بود و در سنت علمي حوزه نجف كمتر اتفاق ميافتاد كه عالمي همه اين توانايي را در خود جمع كرده باشد كسي كه عهده دار مرجعيت ميشد تمام تلاش خود را به فقه معطوف ميكرد و متوجه چنداني به كلام، فلسفه، ادبيات و خطابه نداشت ولي علامه كاشف الغطا نه تنها به فقه، بلكه همسان آن به فلسفه، كلام، شعر و ادبيات و خطابه نيز توجه داشت و توانست حوزه نجف را با اين شيوه جديد آشنا كرده واين مسائل را جز دروس حوزه نجف قرار دهد و تحول بزرگي در اين حوزه ايجاد كند اين نبود جز به خاطر اطلاعات گسترده علامه كاشف الغطا در علوم و فنون حوزوي، كه در پيشبرد اهداف ايشان كمك فراواني كرد.
دومين تحول ايشان در نجف در حوزه فقه بود عادت فقهاي نجف بر اين بود كه يكي از متون فقه اماميه را به عنوان مبناي درس خود قرار ميدادند و شرح، تنبيه و تعليقي برآن مينوشتند تا پيش از مرحوم علامه كاشف الغطا سابقه نداشت كه يك فقيه شيعي به كتاب فقهي اهل سنت مراجعه كند تا بر آن حاشيه و يا تعليقهاي بنويسد و آن را با فقه اماميه مقايسه كند اما كاشف الغطاء براي اولين بار در حوزه علميه نجف اين كار را انجام داد. كتابي را به نام تحريرالمجله كه مقايسه فقه، حنفي و شيعه است دست زد و اين كتاب از تلاشهاي پيشتاز و پيشگام ايشان در عرصه مقايسه فقه شيعه و حنفي است كه بر اساس مجله الاحكام الدليه دولت عثماني نوشته شد كه در دانشگاه حقوق اغلب كشورهاي اسلامي عربي تدريس ميشد. از مهمترين منابع فقهي، حقوقي و عربي و اساسيترين مباني قضات و علماي حقوق و متخصصان اين فن بود. كاشف الغطا به ارزش فقهي اين كتاب اعتراف ميكند و بر همين اساس يك فقه مقارني را تطبيق ميكند و فقه حنفي را با فقه اماميه به صورت مقايسه در اين كتاب مينويسند. غير از اين تحول، درنوآوريهاي كه ايشان در فقه داشته در نوع خود بينظير بود. علامه كاشف الغطا مجتهدي مجدد و نوانديش بود كه همتاي او در ميان علماي مسلمان كمتر يافت ميشود. اگر كسي به مباحث فقهي او مراجعه كند اين كلام را با تمام وجود تاييد ميكند گذشته از تبحر علمي شگرف، شناخت گسترده ايشان از زبان عربي و تسلط بر بلاغت و بيان در رسيدن به جايگاه بلند علمي او را ياري ميكرد.
نمونهاي از نوانديشي ديني علامه كاشف الغطا
علامه شيخ محمد الحسين كاشف الغطا اولين كسي از معاصرين بود كه فتوايي در مورد صحت ازدواج دائم با زنان اهل كتاب بيان نمود. در حالي كه ديگر فقهاي شيعه، تنها ازدواج موقت را با آن جايز ميدانستند و سيد ابوالحسن اصفهاني در اواخر عمر خود نظر كاشف الغطا را پذيرفته و بر آن فتوا داد.
علامه كاشف الغطا نخستين كسي بود كه حق طلاق زني كه شوهرش به بيماري سل مبتلا است به خود آن زن سپرده و ميگويد كسي كه به چنين بيماري مبتلا شده زندگي در اين خانواده مشكل است اجازه طلاق را به زن ميدهد و لذا چنين زني ميتواند بدون جلب رضايت شوهر طلاق بگيرد در حالي كه طلاق شرعا حق مرد است.
سومين مورد از آراي فقهي اين مرد بزرگ، حكم به مباح بودن موسيقي غيرمبتذل است.
نمونهاي از شجاعت بالاي ايشان جهت دعوت زنان براي سوادآموزي و خارج شدن از دايره تاريك بيسوادي در عين پايبندي به حقوق زناشويي و تربيت شايسه نسل آينده است. اهميت اين دعوت با ملاحظه شرايط اجتماعي و تاريخي آن دوره بهتر مشخص ميشود در حالي در تمام كشورهاي اسلامي زن به شديدترين وجه سركوب ميشد كه از طرف برخي از افراد فرصت طلب مورد مطامع قرار ميگرفت. ولي علامه كاشف الغطا مردان را به رعايت احترام زنان و شريك زندگي دانستن آنها و رعايت حقوق برابري با حقوق مردان را متذكر شد و آنان را دعوت كرد كه حقوق زنان را رعايت كند، ايشان تاكيد كرد كه خداوند عقل و كمال را در مردان منحصر نكرده است. رواياتي كه از نقصان عقل زن سخن ميگويند منظور عقل تجربي است نه عقل غريزي فطري كه همه انسان در آن با هم مشترك هستند.
به دليل نوانديشي ديني ايشان، از سراسر دنيا براي وي نامههايي فرستاده ميشد. استفتائاتي از آفريقا گرفته تا آمريكا از محضر ايشان ميشد، آوازه بلندي داشت به حدي كه از سراسر دنيا براي ايشان نامه و استفتاء ميآمد كه مجموع اينها جمع شده و چندين كتاب شده است. مانند الدايره المعارف العليا الفردوس الاعلي وجنه الماوي را ميتوان از اين مجموعه نام برد.
اساتيد و شاگردان علامه كاشف الغطا چه كساني بودند؟
اسدعليزاده: مرحوم علامه كاشف الغطا اساتيد بزرگي داشت كه معروفترين آنها حضرات آيات سيد محمد كاظم طباطبايي يزدي، سيد محمد اصفهاني، شيخ آقا رضا همداني، ميرزا محمد تقي شيرازي، شيخ محمد كاظم خراساني، ميرزا حسين نوري طبري، ميراز محمد باقر اصطهباناتي، شيخ محمد رضا نجف آبادي، شيخ احمد شيرازي از اساتيد فلسفه و كلام، ميرزا حسين نوري طبرسي استاد علم حديث
علامه بودند.
شخصيتهايي مانند شيخ محمد حسين زين العاملي، سيد محمد رضا شرف الدين، شيخ محمد رضا حراوي، شيخ كاظم كاشف الغطاء، شيخ عبدالمهدي حفاجي، شيخ عبدالواحد مظفر، شيخ عبدالحسن قرمطي، شيخ عبدالحميد حقي، سيد صدرالدين حسني، شيخ محمد علي نعمت العاملي، شيخ موسي حسامي، شيخ مهدي ساعدي، شيخ مهدي حجار، شيخ محمد جواد مغنيه، شيخ قاسم وائلي، شيخ علي خاقاني و سيد محمد علي قاضي طباطبايي از شاگردان برجسته اين مرد بزرگ ميباشند كه هر كدام در زمان خود ستارگان درخشاني در عالم فقه و فقاهت و معارف اهل بيت(ع) بودند.
سيد محمد كاظم طباطبايي يزدي از برجستهترين اساتيد كاشف الطغا بود و از ميان شاگردان نيز « شيخ حسين زين العاملي» ، «شيخ محمد جواد مغنيه»، «سيد محمدعلي قاضي طباطبايي» از كساني هستند كه راه شيخ را طي كرده و هدف او را دنبال كردند.
ارتباط حوزه علميه قم و نجف در زمان علامه كاشف الغطاء
در دوران كاشف الغطا ارتباط تنگاتنگي ميان دو حوزه قم و نجف برقرار بود و چند بار به ايران سفر كرده و در شهرهاي مختلف ايران نيز سخنراني نموده بود. وي در اين سفر با بزرگان حوزه علميه نيز ديدار داشت.
جايگاه كاشف الغطا در ميان علماي حوزههاي علميه
از آنجا كه كاشف الغطا متاخر از ديگران است. ياد و نام وي در ميان حوزه و علما زنده است. نظر علامه و حواشي كه بر عروهالوثقي در حوزه قم به چاپ رسيده و تدريس ميشود. مدت زمان مرجعيت ايشان كم بود و چون در زمان ايشان مراجع تقليد بزرگ ديگري حضور داشتند جنبههاي مبارزاتي و سياسي وي بيشتر ظهور و بروز پيدا كرد. ولي جايگاه ايشان در ميان علما و حوزويان منحصر به فرد است.
در زمينه گردآوري آثار و موسوعه علامه كاشف الغطا چه اقداماتي انجام شدهاست؟
اسدعليزاده: موسوعه به اين معنا ميباشد كه مجموعهاي از آثار يك شخصيت بزرگ و نويسنده معروف را در جايي جمع و آنها را به طور كامل چاپ كنند. مجموعه آثار علامه كاشفالغطا نيز جمعآوري شده است و بعد از موضوع بندي و شماره بندي يك مدخل مينويسند. در مدخل در مورد حيات نويسنده بحث ميشود و در آخر نيز فهرست فني دارد كه در اين فهرست منابع و كتابهايي كه توسط ايشان نوشته شده و گروههاي مطالعه، فهرست اسامي و فرق و مذاهب به طور كامل ميآيد.
سه موسوعه قبلي پژوهشگاه با استقبال بينظيري مواجه شده و موسوعه شهيد اول، شهيد ثاني در اين مركز آماده ميشود.
موسوعه علامه كاشفالغطا نيز حدود 60 درصد از مراحل كار آن انجام شده و بقيه به مرور زمان كارهاي آن انجام شدهاست.
برگزاري كنگره شخصيتهاي ديني بينالمللي چه اهميتي دارد؟
اسدعليزاده: برخي افراد از نظر علمي وسياسي بزرگ و تاثيرگذار هستند ولي براي جامعه اسلامي شناخته شده نيستند وافكار و بينش آنها آنگونه كه بايد در جامعه جلوه نكرده است وقتي در همايشي به افكار، انديشهها و آثار ايشان پرداخته شود و آثار شان نوشته شود معلوم خواهد شد چه مردان بزرگي بودند. وقتي نظريهها و ديدگاههاي علمي ايشان شكافته ميشود مشخص خواهد شد چه اندازه براي امت اسلام مفيد و تاثيرگذار بوده است. ايشان به عنوان يك وزنه بزرگ جهان تشيع به عالم اسلام معرفي ميشود. وقتي به ما بگويند چه كساني را داريد با افتخار ميگوييم فلان شخصيت را با اين آثار و ويژگيها داريم. اگر بزرگان را يكي پس از ديگري معرفي و آثار آنها نيز شناسايي و چاپ كنيم جبنههاي علمي اين بزرگان بيشتر به جهان اسلام معرفي ميشود. بهترين راه معرفي بزرگان برگزاري كنگرهها و احياي آثار آنها ميباشد. كاشف الغطاء نظريات متعددي داشته و اگر به صورت برجسته كتابي چاپ و منشتر شود مشخص ميشود كه ايشان براي بسياري از سوالات امروز جامعه پاسخهاي به روزي داشته است.ايشان ديدگاههاي قوي و مستدل در مورد مسائل مختلف دارد و كتاب "الارض و التربه الحسينيه" علامه كاشف الغطا كه در مورد زمين و تربت امام حسين (ع) نوشته شده است، بينظير است چنين آثاري بايد معرفي شود.
موسوعة الإمام محمدالحسين آل كاشف الغطاء
ج 1. الدين والإسلام أو الدعوة الإسلاميّة (1).
ج 2. الدين والإسلام أو الدعوة الإسلاميّة (2).
ج 3. الدين والإسلام أو الدعوة الإسلاميّة (3).
ج 4. المراجعات الريحانية أو المطالعات والمراجعات والنقود والمردود.
ج 5. الفردوس الأعلي.
ج 6. جنّة المأوي.
ج 7. مبادئ الإيمان أو الدروس الدينيّة؛ ملحقات: (إثبات المبدأ والمعاد، نظم كشف الأستار).
ج 8. أصل الشيعة وأصولها.
ج 9. التوضيح في بيان ما هو الإنجيل ومن هو المسيح (1 و 2)، الآيات البيّنات في قمع البدع والضلال؛ شامل؛
(المواكب الحسينيّة، نقض فتاوي الوهابيّة، ردّ الطبيعيّة، خرافات البابيّة).
ج 10. أصول الفقه؛ شامل:
(تنقيح المقال في مباحث الألفاظ، حاشية علي الكفاية، حاشية علي الفصول، حاشية علي الجمع بين الأحكام).
ج 11. شرح العروة الوثقي (1).
ج 12. شرح العروة الوثقي (2).
ج 13. شرح العروة الوثقي (3).
ج 14. شرح العروة الوثقي (4).
ج 15. تلخيص شرح العروة الوثقي.
ج 16. حاشية علي العروة الوثقي.
ج 17. تحرير المجلّة (1).
ج 18. تحرير المجلّة (2).
ج 19. تحرير المجلّة (3).
ج 20. تحرير المجلّة (4).
ج 21. دائرة المعارف العليا (1).
ج 22. دائرة المعارف العليا (2).
ج 23. زاد المقلّدين (فارسي)، مناسك الحجّ (فارسي)، المسائل القندهاريّة (فارسي)، حاشية علي مجمع الرسائل (فارسي)، تعليقة علي عين الحياة (فارسي).
ج 24. سؤال و جواب في الفتاوي الفقهيّة.
ج 25. تعليقة علي سفينة النجاة، تعليقة علي تبصرة العلامة الحلّي.
ج 26. النظر الثاقب في كتاب المكاسب.
ج 27. وجيزة الأحكام الكبري (عربي).
ج 28. النهضة الحسينية؛ شامل:
(المواكب الحسينيّة، نبذة عن السياسة الحسينيّة، المجالس الحسينيّة، التربة الحسينيّة، تعريب حجة السعادة).
ج 29. السياسة والموعظة؛ شامل:
(قضيّة فلسطين الكبري – خطب الثمان، فتوي بشأن قضية فلسطين و... - ، السياسة والحكمة - المثل العليا في الإسلام لا في بحمدون، المحاورات بين سفيري بريطانيا وأمريكا، الميثاق العربي الوطني و...).
ج 30. الشعر الحسن من شعر الحسين (ديوان كاشف الغطا).
ج 31. الكنّاشة (1).
ج 32. الكنّاشة (2).
ج 33. مغني الغواني عن الأغاني (1).
ج 34. مغني الغواني عن الأغاني (2).
ج 35. مغني الغواني عن الأغاني (3).
ج 36. مغني الغواني عن الأغاني، مختارات من شعراء الأغاني (4).
ج 37. الكشكول.
ج 38. تقاريظ وتعليقات؛ شامل:
(تعليقة علي أدب الكاتب، تعليقة علي سحر بابل، تعليقة علي الفتنة الكبري).
ج 39. العبقات العنبريّة في الطبقات الجعفريّة (1).
ج 40. العبقات العنبريّة في الطبقات الجعفريّة (2).
ج 41. نزهة السمر ونزهة السفر.
ج 42. متفرقات؛ شامل:
(هيئت قوشچي، تعليقة علي نهج البلاغة، تعليقات علي الكلم الجامعة والحكم النافعة، صحائف الأبرار في وظائف الأسحار).
ج 43. الإجازات والتقريظات.
ج 44. الوثائق والمراسلات.